راهبردشناسي مديريت بحران در سيره زينب كبري(عليهاالسلام)

Crisis Management Strategy in Hazrat Zainab (A.S) Method

اگر بحران را زمان «خطر» يا «نگراني» تعريف كرده و آن را وضعيتي بدانيم كه خارج شدن از آن مشكل است، بدون ترديد فضاي دهه 60 هجري قمري از بحراني ترين برهه هاي تاريخ است و مديريت اين بحران، مدل و برنامه جامعي مي طلبيد كه در آن بهترين بينش ها و روش هاي اداره و كنترل بحران لحاظ مي شد كه ما اين برنامه را راهبردشناسي مديريت بحران مي ناميم. بديهي است در اين برنامه ابتدا بايد موارد بحران شناسايي و سپس، با ترسيم اهداف مورد نظر، شيوه ها و رويكردهاي مقتضي اتخاذ شود. از مهمترين بحران هاي آن عصر مي توان به 1) بحران معرفتي و عقيدتي؛ 2) بحران رفتاري و اخلاقي و 3) بحران روحي و رواني اشاره نمود. از سوي ديگر، در سيره زينب كبري سلام الله عليها، سه رويكرد راهبردي، قابل استنباط و استخراج است كه بحران هاي پيش گفته را هدف قرار داده است: 1)رويكرد تخريبي و تحقيري با هدف رسوايي يزيديان و بني اميه؛ 2) رويكرد تنذيري و تنبيهي با هدف بيداري مردم و تثبيت و تبيين ماهيت قيام حسين(ع)؛ 3)رويكرد تسكيني و دفاعي با هدف كاهش آلام روحي و رواني و حفاظت از قافله حسيني. همچنين، اين مقاله به عوامل بنيادين مديريت بحران در سيره زينب كبري از چهار حيث 1)مبدا شناختي 2)هستي شناختي 3)راهكار شناختي 4)شخصيت شناختي اشاره نموده است.

If crisis defined as time of danger or concern, and regard it as a situation which getting out of it is difficult, without a doubt, the most critical juncture of the history is the decade of the 60 AH. The model of crisis management demanded a comprehensive plan that would be observed the best insights and techniques to manage the crisis. We call this program, strategelogy of crisis management. Obviously, in this program, first must be identified the critical points and then map the goals, methods and approaches to be taken as appropriate. The most important crisis of that era can be named 1) the knowledge and belief crisis; 2) the behavioral and moral crisis and 3) the psychological and mental crisis. On the other hand, there are three strategic approaches in sirah Zainab Kubra (A.S) which goal the crisis earlier: 1) The destructive and humiliating approach in order to disgrace of Bani-omayyah and Yazydiyan. 2) The punitive and warning approach in order to awakening the people and consolidating and clarifying the nature of the uprising of Imam Hussain (A.S). 3) The soothing and defensive approach in order to reduce the psychological and mental pains and protection of the caravan of Imam Hossein.