بررسي رابطه تفكر قطعي نگر با خلاقيت و خلاقيت هيجاني

Relationship between deterministic thinking with creativity and emotional creativity among students of public universities in Tehran city

زمينه: موانع خلاقيت به طور كلي به چهار دسته موانع تاريخي- فرهنگي، موانع اجتماعي- محيطي، موانع سازماني و موانع شخصي تقسيم مي‌شوند. در بررسي موانع شخصي خلاقيت، موانع شناختي از مهم‌ترين موانع به حساب مي‌آيد كه در اين ميان مدل‌هاي ذهني نقش بارزي را در ايجاد مانع شناختي براي خلاقيت ايفا مي‌كنند. هدف: پژوهش حاضر به بررسي رابطه تفكر قطعي نگر با خلاقيت و خلاقيت هيجاني در ميان دانشجويان پرداخته است. جامعه‌ آماري شامل همه دانشجوياني است كه در سال تحصيلي 1390- 1389 در مقطع كارشناسي ارشد در دانشگاه‌هاي دولتي شهر تهران مشغول به تحصيل بوده اند. از ميان آنها، 200 نفر به روش خوشه‌اي – تصادفي انتخاب شدند. روش: روش پژوهش، پيمايشي است و ابزار پژوهش شامل پرسشنامه خلاقيت عابدي، پرسشنامه تفكر قطعي نگر و فهرست خلاقيت هيجاني بود. تحليل داده‌ها با استفاده از آزمون هاي همبستگي پيرسون و رگرسيون ساده انجام گرفت. يافته‌ها: بين خلاقيت و تفكر قطعي نگر رابطه معكوس و معنادار وجود دارد (40/0-). همچنين، از ميان مولفه‌هاي تفكر قطعي نگر، رابطه مطلق نگري و قطعي نگري در حوادث منفي با خلاقيت معنادار و در جهت عكس مي‌باشد. ضمن اينكه رابطه دو مولفه پيش بيني آينده و قطعي نگري در تعامل با ديگران با متغير خلاقيت، معنادار گزارش نشده است. به علاوه، رابطه تفكر قطعي نگر با خلاقيت هيجاني (47/0- ) معنادار و معكوس است. همچنين، از ميان مولفه‌هاي قطعي نگري، مولفه‌هاي قطعي نگري در تعامل با ديگران، قطعي نگري در حوادث منفي و مطلق نگري با متغير خلاقيت هيجاني، رابطه عكس و معنادار نشان داده اند و مولفه پيش بيني آينده، رابطه معناداري با خلاقيت هيجاني نداشته است. بحث و نتيجه گيري: پيشنهاد مي‌شود در مورد انحراف شناختي تفكر قطعي‌نگر در سطح جامعه بيشتر آموزش داده شود و توصيه‌هايي از سوي محققين و كارشناسان براي برطرف ساختن اين موانع ارايه شود.

Background: Barriers to creativity in general contains to four historic-cultural barriers, social-environmental barriers, organizational barriers and personal barriers. Cognitive barriers counted as important barriers of creativity. Meanwhile mental model consider as the main kind of cognitive barriers to creativity. Objective: This research has been designed for the purpose of studying relationship between deterministic thinking with creativity and emotional creativity among students of public universities in Tehran city in the academic year of 2011-2012. Method: 200 students were randomly selected as sample group using cluster sampling method. For studying deterministic thinking, Yunesi deterministic thinking questionnaire included 36 questions with 4 subscales has been used. For creativity, Abedi creativity questionnaire included 60 questions had been used. For studying emotional creativity, Emotional creativity scale included 120 questions had been used. For checking collected data descriptive statistical methods, Pearson correlation coefficient, and regression analysis has been used. Results: Results revealed that there was a meaningful relationship between deterministic thinking and creativity (r = -0/40). Also among the subscales of deterministic thinking the relationship between absolute orientation and deterministic thinking in negative events with creativity is meaningful. While the relationship between deterministic thinking in interaction with others and deterministic thinking in predicting future with creativity is not meaningful relationship. Moreover, the relationship between deterministic thinking and emotional creativity is a meaningful relation (r = -0/47). Also the relation between deterministic thinking in interaction with others and deterministic thinking in negative events and absolute orientation with emotional creativity is meaningful relation but the relation between deterministic thinking in predicting future with emotional creativity is not meaningful. Conclusion: Based on these findings, we need to eliminate cognition barriers of creativity such as deterministic thinking with teaching and giving advice.