تاثير آموزش و كنترل محرك ها بر كيفيت زندگي نوجوانان مبتلا به آسم: يك مطالعه كارآزمايي باليني تصادفي شده

Effect of Education and Controlling Asthma Triggers on Quality of Life among Adolescents with Asthma: A Randomized Clinical Trial

سابقه و هدف: آسم يكي از شايع ترين بيماري هاي مزمن دوره كودكي و نوجواني است كه منجر به محدوديت در اكثر ابعاد زندگي شده و سبب كاهش كيفيت زندگي مبتلايان مي گردد. كنترل محرك ها يك ي از اركان مد يريت آسم است . مطالعه حاضر با هدف بررسي تاثير آموزش و كنترل محر كهاي آسم بر كيفيت زندگي در نوجوانان مبتلا به آسم اجرا شد. مواد و روش ها: پژوهش حاضر يك كار آزمايي باليني تصادفي شده است كه با مشاركت شصت نوجوان سن ين دوازده تا هجده سال انجام شد. افراد به طور تصادفي به دو گروه كنترل و تجربي تقسيم شدند. پرسشنامه كوتاه شده كيفيت زندگي كودكان مبتلا به آسم جونيپر ( 1996 ) قبل از مداخله و پنج هفته بعد از مداخل ه توسط نوجوانان تكميل گرديد . جلسات آموزشي و برنامه ريزي تعديل انفرادي محرك هاي آسم و پيگيري تلفني در گروه تجربي انجام گرفت . داده ها در نرم افزار تجزيه و تحليل شد و از آزمو نهاي تي و كاي دو استفاده گرديد. SPSS13 يافته ها: تفاوت نمرات قبل و بعد از مداخله در متغير كيفيت زندگي بين دو گروه اختلاف آماري معن يداري را نشان داد و .(p?0/ آموزش و كنترل محر كهاي آسم در ارتقاي كيفيت زندگي نوجوانان موثر بود ( 001 استنتاج: آموزش در خصوص محرك هاي آسم به همراه تعديل فردي شده محرك ها در دوره نوجواني مستقيما با مشاركت نوجوان مبتلا به آسم باعث ارتقاي كيفيت زندگي بيمار مي گردد. لذا پيشنهاد مي شود چنين مداخله نوجوان محور به جاي والد محور در درمانگاه ها و كلينيك هاي سرپايي ريه در نظر گرفته شود. IRCT201112078315 N شماره ثبت كارآزمايي باليني : 1

Background and purpose: Asthma is the most common chronic disease of childhood and adolescence resulting in variable restrictions in most aspects of patients’ life and decreases their quality of life (QOL). Control of the triggers could be of great benefit in the management of asthma. This study was conducted to assess the effect of education on asthma triggers and controlling them on QOL among adolescents suffering from asthma. Materials and methods: This randomized clinical trial was performed in 60 adolescents aged between 12-18 years. They were randomly assigned into intervention and control groups. Mini Pediatric Asthma Quality of Life Questionnaire (Juniper 1997) was used prior to intervention and five weeks postintervention in both groups. The intervention group was educated regarding asthma triggers, then they were followed up through telephone calls. The data was analyzed using SPSS V.13, Chi square and t-tests. Results: Significant differences were found in the scores of QOL among both groups. Therefore, education on triggers of asthma and controlling them was effective in enhancing QOL (P?0.001). Conclusion: This intervention was found potent in improving the QOL of adolescents with asthma. Hence, educational programs should be carried out in outpatient clinics on triggers of asthma with the participation of adolescents instead of their parents. (Clinical Trial Registry Number: IRCT201112078315N1)