عنوان مقاله :
بررسي كيفت زندگي و عوامل مرتبط با آن در بيماران مبتلا به تومور مغزي
عنوان فرعي :
Assessement of The Quality of Life and Its Related Factors Among Patients With Brain Tumors
پديد آورندگان :
پاكپور حاجي اقا، امير نويسنده استاديار بهداشت عمومي،گروه بهداشت عمومي، دانشگاه علوم پزشكي قزوين، ايران. Pakpuor Haji Agha, Amir , يكاني نژاد ، ميرسعيد نويسنده گروه اپيدميولوژي و آمار زيستي، دانشكده بهداشت، دانشگاه علوم پزشكي تهران , , خوشنويسان، علي رضا نويسنده , , نيكوبخت، مهدي نويسنده گروه جراحي مغز و اعصاب، دانشكده پزشكي، دانشگاه علوم پزشكي قزوين , , مرداني، اعظم نويسنده مركز تحقيقات ترميم ضايعات مغزي و نخاعي، مجتمع بيمارستاني امام خميني، دانشگاه علوم پزشكي تهران , , كمالي اردكاني ، شهاب نويسنده گروه جراحي مغز و اعصاب، دانشكده پزشكي، دانشگاه علوم پزشكي تهران ,
اطلاعات موجودي :
فصلنامه سال 1392 شماره 0
كليدواژه :
كيفيت زندگي , سرطان , تومور مغزي
چكيده فارسي :
چكيده
مقدمه: ميزان بروز تومورهاي مغزي 18 در هر صد هزار نفر مي باشد. سنجش كيفيت زندگي مرتبط با سلامت در بيماران مبتلا به تومور مغزي از اهميت ويژه اي برخوردار است. هدف مطالعه حاضر بررسي كيفيت زندگي بيماران مبتلا به تومور مغزي و شناخت عوامل تاثير گذار بر آن بود.
مواد و روش ها: در اين پژوهش توصيفي-تحليلي 194 بيمار مبتلا به تومور مغزي از بيمارستان شريعتي تهران بر اساس نمونه گيري آسان انتخاب و مورد بررسي قرار گرفتند. بيماران واجد شرايط پس از آگاهي از مطالعه و اهداف آن، پرسش نامه اي كه شامل سوالات دموگرافيك، متغـــيرهــاي باليني، ابـــزار عمومي كيفيـــت زنـــدگي ســـرطان EORTC QLQ-C30)) و ابزار اختصاصي كيفيت زندگي سرطان مغز(QLQ-BN20) را تكميل نمودند. عملكرد بيمار توسط شاخص وضعيت عملكردي كارنوفسكي(Karnofsky Performance Status)، و نيز وضعيت دمانس بيمار با معاينه مختصر وضعيت شناختيMini-Mental State Examination MMSE)) مورد سنجش قرار گرفت. داده ها بر اساس آزمون رگرسيون چند متغيره خطي مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت.
يافته هاي پژوهش: ميانگين سني بيماران شركت كننده 05/42 سال بود. اغلب بيماران مرد(53 درصد) و متاهل(66 درصد) بودند. نتايج تحليل رگرسيون نشان داد كه افزايش سن(P < 0.001)، زن بودن، سطــح تحصيلات پايين تر(P < 0.001) و داشتن درمان هاي حمايتي مركب(راديوشيمي درماني)(P < 0.05) به عنوان عوامل خطر كيفيت زندگي در اين بيماران مي باشند. از طرف ديگر جراحي كلي، نمره بالاتر در وضعيت شناختي و شاخص عملكردي با كيفيت زندگي عمومي بالاتر بيماران همراه بود. اين نتايج براي هر دو ابزار عمومي و اختصاصي كيفيت زندگي قابل تعميم بود. با اين حال، متغيرهاي دموگرافيك و باليني ميزان بيشتري از تغييرات ابزار اختصاصي كيفيت زندگي را پيشگويي كردند.
بحث و نتيجه گيري: مطالعه حاضر، كيفيت زندگي پايين در بيماران مبتلا به تومور مغري را در تمامي ابعاد عمومي و اختصاصي بيماري نشان داد. نتايج مطالعه حاضر بيانگر لزوم مداخلات جدي در روش هاي درماني، توان بخشي، مددكاري اجتماعي، كمك هاي مالي و فراهم نمودن تسهيلات بيش تر جهت كمك رساني به اين بيماران است.
چكيده لاتين :
Introduction: The incidence of primary br-ain tumors is 18.1 per 100,000. Evaluating the health related quality of life (HR-QOL) is considered as important issue amo-ng patients with brain tumors. The objective of this study was to examine the HRQOL and its associated factors among patients with primary brain tumors.
Materials & Methods: For the descriptive-analytical study, 194 patients with brain tumors who had referred to the hospital of Shariati in Tehran were selected according to the convenient sampling method. The eligible patients were asked to complete a questionnaire which consisted of demog-raphic questions, clinical variables, the EORTC QLQ-C30 and The EORTC QLQ-BN20. Performance status and cognitive functioning were examinded using Karnof-sky Performance Scale and the Mini-Mental State Exam, respectively.
Findings: Mean age of the patients was 42.05±16.0 years. Most of the patients were male (53%) and married (66%). The mult-ivariate regression models indicated that the older age, female gender and lower educ-ation were associated with the poor quality of life and more symptoms (P < 0.001). On the other hand, combinational supportive treatments (radio-chemotherapy), total rese-ction, better MMSE score, higher functional status were associated with higher quality of life(P < 0.05). These results were similar for both the generic and disease specific quality of life. However, demographic and clinical variables were more suitable for the prediction of the changings of the disease related specific quality of life in compare-ison with the generic measures.
Discussion & Conclusion: Acoording to the results of the study, the patients with brain tumor suffer from poor quality of life in all generic and specific dimensions. The need for supportive interventions including new treatment strategies, rehabilitation and social aiding in the patients is unequivocal.
عنوان نشريه :
مجله علمي دانشگاه علوم پزشكي ايلام
عنوان نشريه :
مجله علمي دانشگاه علوم پزشكي ايلام
اطلاعات موجودي :
فصلنامه با شماره پیاپی 0 سال 1392
كلمات كليدي :
#تست#آزمون###امتحان