شماره ركورد :
654143
عنوان مقاله :
بررسي نقش بازشناسي هيجان در چهره به عنوان عملكردي مستقل از كاركردهاي شناختي در افراد مبتلا به اسكيزوفرنيا
پديد آورندگان :
موسويان، الهام نويسنده كارشناسي ارشد روانشناسي باليني، گروه روان‌شناسي باليني، دانشكده علوم تربيتي و روان-شناسي، دانشگاه شيراز، شيراز، ايران. , , هاديان فرد، حبيب نويسنده استاديار، دكتراي روانشناسي، گروه روان‌شناسي باليني، دانشكده علوم تربيتي و روان شناسي، دانشگاه شيراز، شيراز، ايران. ,
اطلاعات موجودي :
فصلنامه سال 1392 شماره 60
رتبه نشريه :
علمي پژوهشي
تعداد صفحه :
8
از صفحه :
1
تا صفحه :
8
كليدواژه :
اختلال اسكيزوفرنيا , بازشناسي هيجان در چهره , عملكرد شناختي
چكيده فارسي :
هدف: پژوهش‌ها درباره اينكه نقص بيماران اسكيزوفرنيا در بازشناسي هيجان در چهره، بخشي از بدكاركردي عملكردهاي شناختي است يا خود اختلالي مجزا محسوب مي شود، هنوز به نتيجه مشخصي نرسيده اند. بنابراين هدف اصلي پژوهش پيشِ رو اين است كه با نگاهي تازه به اين مساله بتواند نتايج ضد و نقيض پژوهش هاي پيشين را تا حدي توجيه كند؛ با اين فرض كه بازشناسي هيجان در چهره كاركردي مستقل و مجزاست، اگرچه بازشناسي صحيح نيازمند عملكرد درست كاركردهاي شناختي مرتبط است. روش: گروه نمونه اين پژوهش 55 بيمار مبتلا به اسكيزوفرنيا بود. كاركردهاي شناختي با خرده‌آزمون‌هاي تداعي زوج هاي كلامي از مقياس تجديد نظر شده حافظه و كسلر، خرده آزمون تنظيم تصاوير از مقياس هوش وكسلر و آزمون نگهداري پيوسته سنجش شدند. بازشناسي هيجان در چهره نيز با تصاوير هيجاني چهره اكمن و فرايزن (1976) بررسي شد. يافته ها: يافته ها نشان دادند كه تمامي متغيرها با هم همبستگي مثبت و معناداري دارند (001/0 p < ). از سوي ديگر، نتايج آزمون t نيز نشان داد كه كاركردهاي شناختي بيماران اسكيزوفرنيا (كه عملكرد ضعيفي در بازشناسي هيجان در چهره داشتند) در مقايسه با گروه ديگر بيماران كه در آن مولفه عملكرد بهتري داشتند تفاوت معناداري ندارد. نتيجه‌گيري: يافته‌هاي پژوهشي حاضر در راستاي فرضيه پژوهش است؛ بر اساس اين فرضيه، بازشناسي هيجان در عين حال كه خود عملكردي مستقل است، به كاركرد صحيح عملكردهاي شناختي مرتبط نياز دارد. اين نتيجه دلالت درماني مهمي به منظور بهبود بازشناسي هيجان در چهره به عنوان كاركردي مستقل به دست مي‌دهد.
چكيده لاتين :
Introduction: numerous studies have examined the facial emotion recognition in patients with schizophrenia with the majority reporting impaired ability to recognize emotions, however the question whether this reflects distinct functional deficits or is secondary to a global cognitive impairment, has not been well explored. The purpose of our study was to explain such inconsistent findings in a new perspective. We hypothesized that facial affect recognition is a distinct function since the accurate facial emotion recognition requires several cognitive performance to support the ability of identifying the affects correctly. Method: the study was implemented on 55 patients with schizophrenia (19 male and 36 female). The ‘verbal paired associates’ subtest of Wechsler Memory Scale Revised (WMS_R), ‘picture arrangement subtest’ of Wechsler Adult Intelligence Scale (WAIS) and the continuous performance test (CPT) were used to assess the participants’ cognitive functions. Facial emotion recognition was examined following the presentation of images of facial emotions according to Ekman and Friesen (1976). Results: while findings suggested a significant correlation for all variables (p < 0/001), t-test results failed to show any significant difference between the two groups of patients (impaired and unimpaired in facial emotion recognition) in terms of their cognitive performance. Conclusion: facial emotion recognition appears to be a distinct cognitive feature which contributes to the heterogeneity of the disorder. These results may have implications for psychological rehabilitation to increase facial emotion recognition as distinct cognitive function. Keywords: Schizophrenia, Facial emotion recognition, Cognitive performance.
سال انتشار :
1392
عنوان نشريه :
تازه هاي علوم شناختي
عنوان نشريه :
تازه هاي علوم شناختي
اطلاعات موجودي :
فصلنامه با شماره پیاپی 60 سال 1392
كلمات كليدي :
#تست#آزمون###امتحان
لينک به اين مدرک :
بازگشت