عنوان مقاله :
بررسي تطبيقي سيمرغ با استناد به اوستا ، شاهنامه و منطق الطير
عنوان فرعي :
The comparative analysis of Roc on the basis of Avesta, Shahnameh, Manteghoteir
پديد آورندگان :
محمدي حاجي آبادي، فايزه نويسنده كارشناس ارشد پژوهش هنر، دانشكده هنرو معماري، Mohammadi Haji Abadi, Faezeh , پورمند ، حسن علي نويسنده استاديار گروه پژوهش هنر دانشگاه تربيت مدرس Pourmand, Hasan Ali
اطلاعات موجودي :
دوفصلنامه سال 1390 شماره 8
رتبه نشريه :
فاقد درجه علمي
كليدواژه :
افسانه , اسطوره , تاريخ , سيمرغ , نماد
چكيده فارسي :
روايت هاي كهن بيشماري با موضوع سيمرغ وجود دارد كه هر يك به شيوه اي خاص نقل شده اند. در ابتدا اين روايت ها مكتوب نبوده و به شكل شفاهي در بين مردم روزگاران كهن نقل مي شده است. به تدريج ، مردم آنچه را كه در دنياي واقعيت نمي يافتند در سرزمين ناشناخته ها و در لباس افسانه ها جستجو كردند. هنگامي كه ايرانيان از فرمانروايان خود به ستوه رسيدند ؛ سيمرغ ، نيروي راستين اهورايي و فرّ شكوهمند ايزدي پشتيبان مردم بود و در واقع به عنوان يك توتم در زندگي ايرانيان پذيرفته شده بود . اوستا يكي از كهن ترين كتاب هايي كه جنبه اساطيري دارد ؛ روايت سيمرغ را به شكل نمادين بيان كرده است. پس از اوستا در بين متون پهلوي اين روايت كامل تر شد تا جايي كه در شاهنامه به شكل يك داستان نمادين درآمد ؛ در يك فضاي پهلواني ، اساطيري شكل گرفت و در نگاره هاي تاريخي ثبت شد . سيمرغ در سراسر عرصه زندگي ايرانيان كهن وجود داشت و مانند يك هدف مطلق و يك مدينه فاضله جلوه گري مي كرد . بيشترين نمود سيمرغ به عنوان يك هدف مطلق در منطق الطير به وضوح وجود دارد كه سراسر نماد و تمثيل است و راهي براي رسيدن به هدف را به انسان نشان مي دهد. اين مقاله با اين هدف تدوين شد كه سيمرغ را در اوستاي زرتشت ، شاهنامه ي فردوسي و منطق الطير عطار از جنبه هاي نماد ، اسطوره ، افسانه و تاريخ بررسي كند و به تفاوت ها و شباهت هاي اين سه روايت كهن به روش تحليلي ، توصيفي دست يابد .
چكيده لاتين :
There are many stories about Roc that have been defined in different ways. These stories at first; were not written but narrated. However, people searched things that they could not find in real world; in unknown worlds such as the mythosʹs one. When Iranians became hopeless of their Lords, Roc, as Truth Vigour of God and Imperial grandeur of God was like a safer for them; in another words, it was accepted as a totem in Iranianʹs life.
Avesta; one of the oldest book embedded with mythology , defined Roc story in symbolic ways. After Avesta, this story was completed through Pahlaviʹs texts so that it could get a symbolic story in Epopee with a heroic and mythological world as well as the idea historical patterns. Roc was in all over the Iranianʹs life in past and had been noticed as an utopia. Roc in Manteghoteir, is the mere sign and symbol of the human ultimate goal and so shows him/her a way to reach that goal.
This paper indicates Roc story in symbol, myth, mythos and history on Zuorestʹs Avesta, Ferdosiʹs Epopee and Attarʹs Manteghoteir, to find out the differences and similarities of these three old stories through the descriptive and analytic methods.
اطلاعات موجودي :
دوفصلنامه با شماره پیاپی 8 سال 1390
كلمات كليدي :
#تست#آزمون###امتحان