تاثير مقايسه اي گروه درماني فراتشخيصي در كاهش علايم اضطراب و افسردگي؛ پيگيري 3 ماهه

Comparative Effectiveness of Group Transdiagnostic Treat-ment for Subclinical Symp-toms of Anxiety and Dep-ression; 3 Month Follow-Up

در سالهاي اخير، مداخلات شناختي ـ رفتاري مبتني بر رويكرد فراتشخيصي، براي مشكلات هيجاني، از شواهد تجربي خوبي برخوردار شده اند. اغلب پژوهشهاي اين حوزه بدون گروه كنترل انجام شده اند و اطلاعات كمي درباره اثربخشي آن وجود دارد. مطالعه حاضر با هدف مقايسه تاثير گروه درماني فراتشخيصي باگروه درماني شناختي كلاسيك انجام شده است. براي اين منظور، 33 نفر از دانشجوياني كه علايم فرونشانگاني اضطراب و افسردگي داشتند به طور تصادفي در دو گروه قرار گرفتند و در 8 جلسه گروهي دو ساعته شركت كردند. پس از مداخله، ميان گروه آزمايش و كنترل، تفاوت معناداري در متغيرهاي پژوهش مشاهده شد. تحليل داده ها با استفاده از آزمون تحليل كوواريانس بين دو گروه نشان داد كه گروه‌درمانيِ فراتشخيصي در مقايسه با گروه‌درماني شناختي، اثربخشي بالاتري در كاهش علايم اضطراب و بهبود تنظيم هيجاني دارد. ولي تفاوت دو گروه در كاهش علايم افسردگي معنادار نبود. اين نتايج در پيگيري 3 ماه بعد، همچنان تداوم داشت و براي كاهش علايم اضطراب و بهبود تنظيم هيجانيِ درمان فراتشخيصي در مقايسه با گروه درماني شناختي، اندازه اثر قابل قبولي را نشان داد.

Transdiagnostic cognitive behavior-ral treatments for emotional problems have received some empirical supports in recent years. Most of the research on this area has been conducted without any control group. Moreover, little information has been reported about comparative effectiveness of this proce-dure. The purpose of the current study was to compare transdiagnostic group therapy with classical cognitive group therapy. To do so, 33 college students with anxiety and depression symptoms were randomly assigned to two groups and participanted in eight two-hour sessions. Both groups have been gaining significant differences after the intervention and at the three month follow-up. However, results of ACOVA for anxiety symptoms and emotional regulation revealed significant differences. The effectiveness of transdiag-nostic group therapy was confirmed in improving anxiety symptoms and emotions components. These results were significant after follow-up and the experimental group’s results had good effect size for anxiety and emotion regulation. Future directions, limitations and implications of the study are discussed.