ارتباط ابعاد كاركرد خانواده و خودتنظيمي فرزندان

A Study of the Relationship Between the Family Function Dimensions and Self-Regulation in Children

هدف پژوهش حاضر بررسي ميزان پيش بيني ابعاد خودتنظيمي فرزندان (راهبردهاي فراشناختي، راهبردهاي شناختي و انگيزش) توسط ابعاد كاركرد خانواده (پاسخدهي عاطفي، كاركرد هيجاني، درگيري عاطفي، نقش ها و ميزان تعهد) مي باشد. نمونه پژوهش شامل 397 نفر از دانش آموزان پايه سوم دبيرستان شهر شيراز مي-شد (207 دختر و 190 نفر پسر). براي سنجش خودتنظيمي از مقياس خودتنظيمي و براي ارزيابي كاركرد خانواده از مقياس سنجش كاركرد خانواده استفاده شد. روايي مقياس ها از روش تحليل عامل و پايايي آن-ها به روش ضريب آلفاي كرونباخ بررسي شد، نتايج حاكي از روايي و پايايي قابل قبولي براي ابزارها بود. با استفاده از تحليل رگرسيون چندگانه به شيوه همزمان قابليت پيش بيني ابعاد كاركرد خانواده براي ابعاد خودتنظيمي فرزندان مورد بررسي قرار گرفت. يافته ها نشان دادند كه پاسخدهي عاطفي پيش‌بيني كننده فراشناخت فرزندان بود و نقش ها قابليت پيش بيني شناخت فرزندان را دارد، هم-چنين كاركرد هيجاني خانواده پيش بيني كننده انگيزش فرزندان است.

Self-regulation is one of the most basic concepts in learning. The aim of present study was to exam the prediction of self-regulation (metacognetive strategy, cognitive strategy, motivation) by family functions. The sample included 397 (207 girls and 190 boys) students selected stratify random from different high schools of Shiraz city. Self-regulation scale and Family Assessment Device were used in this study. Cornbachʹs alpha coefficient was calculated in order to determine the reliability of the measures. The results showed acceptable reliability and validity of the instruments. The results of multiple regression revealed that affective responsiveness is a significant predictor for metacognetive strategies and family roles is significant predictor for cognitive strategies. Also the results showed that emotional functioning is a significant predictor for motivation.