بررسي ارتباط قابليت هاي هوش هيجاني با كارآفريني سازمان (مورد مطالعه: صنعت خودروسازي)

The Relationship between Emotional Intelligence Capabilities and Organizational Entrepreneurship: The Case of Automotive Industry in Iran

تغييرات سريع، رقابت فزاينده، كاهش طول عمر محصولات و سرعت زياد پيشرفت فناوري از ويژگي هاي غير قابل اجتناب محيط كسب و كار كنوني است. وجود افراد خلاق، نوآور و كار آفرين از الزامات اساسي تداوم حيات سازمان ها مي باشد. اين پژوهش به منظور بررسي تاثير ابعاد هوش هيجاني كاركنان در دو بعد شايستگي هايي فردي (خودآگاهي، خودانگيزشي، خود تنظيمي) و شايستگي هاي اجتماعي ( آگاهي اجتماعي، مهارت هاي اجتماعي) برميزان كارآفريني سازماني انجام شده است. در اين مقاله، كارآفريني سازماني به عنوان متغير وابسته و ابعاد هوش هيجاني كاركنان سازمان، به عنوان متغير مستقل درنظر گرفته شده است. جامعه آماري تحقيق صنعت توليد خودروهاي تجاري و باري در ايران مي باشد. روش پژوهش توصيفي و از نوع پيمايشي است. براي سنجش هوش هيجاني كاركنان و مديران، از پرسشنامه استاندارد افزلور و ماينورس استفاده گرديد و براي سنجش كارآفريني سازماني پرسشنامه محقق ساخته مورد استفاده قرار گرفت. روايي پرسشنامه با استفاده از نظر خبرگان و پايايي آن با آلفاي كرونباخ تعيين شد. داده ها با استفاده از روش هاي آماري ماتريس همبستگي اسپيرمن و آزمون فريدمن و روش رگرسيون گام به گام، مورد بررسي قرار گرفت. نتايج حاصل رابطه اي مثبت و معني دار ميان هوش هيجاني كاركنان و كارآفريني سازماني را نشان داد. براي سنجش برازش كلي مدل تحقيق از تحليل عاملي تاييدي استفاده گرديد.

Rapid changes, increased competition, reduced product life cycle and rapid advance of technology are considered as unavoidable features of current business setting. Entrepreneurs who are creative and innovative are unique requirements of organizations to survive. Particular interest of organizations and institutions in recent years reveals the importance of entrepreneurship in business setting. The present study aims to evaluate the effects of emotional intelligent capabilities on organizational entrepreneurship. Studied population in current study includes commercial and cargo automotive industry of Iran. The study was done based on a descriptive survey. In order to measure the emotional intelligence of managers and employees, the ‘Afzalur & Minors’ standard questionnaire used to evaluate self-awareness, self-regulation, self-motivation, social awareness and social skill while a researcher-made questionnaire was used to measure organizational entrepreneurship. Validity and reliability of the questionnaire were determined by experts and Cronbachʹs alpha. Data were analyzed using statistical methods including Spearman correlation matrix, Friedman test and stepwise regression. The results show significant positive relationship between emotional intelligence of employees and organizational entrepreneurship. Also confirmatory factor analysis was used to measure the total fitness of the model