عنوان مقاله :
تحليل ساختاري شخصيت هاي رمان "بيروت 75 " غاده السمان بر اساس نظريه كنشي گريماس
عنوان فرعي :
دراسه بنيويه لشخصيات "بيروت 75" لغاده السمان بنا علي نظريه غريماس الوظيفيه
پديد آورندگان :
حاجي زاده، مهين نويسنده دانشيار دانشكده ادبيات و علوم انساني hajizadeh, mahin , ابهن، محدثه نويسنده كارشناس ارشد دانشكده ادبيات و علوم انساني abhan, mohadeseh
اطلاعات موجودي :
دوفصلنامه سال 1392 شماره 7
كليدواژه :
الگوي كنشگر گريماس , بيروت 75 , كنش , غاده السمان , شخصيت
چكيده فارسي :
نقد ساختاري به معناي امروزي آن، در حدود دهه ????، به منظور به كار بستن روشها و دريافتهاي سوسور در عرصه ادبيات شكوفا شد كه اين شيوه جديد در بررسي، علم ادبي جديد ي را به نام روايت شناسي پديد آورد. در روايت شناسي، شخصيت جزيي از ساختار كلي متن داستان به شمار مي آيد كه ساده ترين نقش آن نقش كنشگريست. گريماس بر اساس همين كنش هاي شخصيت-هاي داستاني، مدلي را در بررسي شخصيت طراحي كرده است كه از سه الگوي دو تايي: كنش گزار ـ كنش پذير، كنشگر ـ هدف، كنش يار ـ ضد كنشگر تشكيل شده است. او معتقد است الگوي كنشي او براي تمامي روايت ها قابل انطباق است. در اين مقاله با هدف ارزيابي كارآيي و قابليت الگوي كنشي گريماس در قابل انطباق بودن بر تمامي روايت ها سعي شده است تا با تكيه بر روش توصيفي ـ تحليلي، شخصيت هاي رمان "بيروت 75 " اثر غاده السمان بر اساس الگوي كنشي گريماس بررسي و تحليل شود. نتايج به دست آمده بر موفق بودن اين الگو در بررسي شخصيت هاي بيروت 75 اذعان داشته به اين ترتيب كه در جفت اول، كنشگرها در اين داستان 5 طرحي عبارتند از فرح، ياسمينه، ابومصطفي، ابوالملا، طعان و هدف، ثروت، آزادي و شهرت است. در جفت دوم، كنش يار و ضد كنشگر، اشخاص و صفات مثبت و منفي است كه آن ها را در رسيدن به اهداف ياري مي رساند يا آن-ها را از رسيدن به هدفشان بازمي دارد، البته در جفت سوم داستان، كنش گزارها همان كنشگر هاي داستان بوده و كنش پذيرها يا همان بهره ور نهايي در آن ها وجود ندارد.
چكيده عربي :
ظهر النقد البنيوي بمفهومه الجديد في العقد الستين من القرن العشرين من اجل تطبيق الاساليب و انجازات سوسير في مجال الادب. هذه الطريقه الجديده في الدراسه ادّت الي نشاه منهج جديد في النقد الادبي المسمّي بالسرديه. تعد الشخصيه في السرد جز اً من البنا العام لنص القصه و ابسط دورها في القصه هو دور الفاعل. قد وضع غريماس بنا علي تصرفات شخصيات القصه نموذجاً في تحليل الشخصيه يقوم علي ثلاثه نماذج مزدوجه: هي المرسل ـ المرسل اليه، الفاعل ـ الموضوع، المساعد ـ المعارض. انّ سوسير يعتقد بانّ هذا النموذج العاملي يمكنه ان ينطبق علي جميع النصوص الرواييه. تحاول هذه الدراسه اعتماداً علي المنهج الوصفي التحليلي و بالاستناد علي النظريه الوظيفيه لغريماس ان تتطرق الي تحليل الشخصيات في روايه "بيروت 75" لغاده السمان. و تهدف المقاله من ورا ذلـك تقدير كفا ه النموذج الوظيفي لغريماس في قابليه انطباقه علي جميع القصص و النتايج الحاصله تدل علي نجاح هذا النموذج في تحليل شخصيات روايه بيروت 75 ؛ بحيث العوامل الموجوده في المزدوج الاوّل لهذه القصه هي: فرح، ياسمينه، ابومصطفي، ابوالملا، طعان و الهدف هو العثور علي الثروه و الحريه و السمعه. ففي المزدوج الثاني المساعد و المعارض هما الاشخاص او الصفات السلبيه و الصفات الثبوتيه التي تساعدهم في الوصول الي الاهداف او تمنعهم من الوصول اليها. الجدير بالذكر في المزدوج الثالث للقصه، انّ المرسل هو العامل للقصه و لايوجد المرسل اليه فيها.
عنوان نشريه :
نقد ادب معاصر عربي
عنوان نشريه :
نقد ادب معاصر عربي
اطلاعات موجودي :
دوفصلنامه با شماره پیاپی 7 سال 1392
كلمات كليدي :
#تست#آزمون###امتحان