شيوع چاقي و اضافه وزن در دانشجويان دانشكده پزشكي

Prevalence of Overweight, Obesity and Central Obesity

مقدمه: بررسي‌هاي اخير حاكي از افزايش شيوع هشداردهنده چاقي در سراسر جهان مي‌باشد. با توجه به افزايش آمار چاقي، اضافه وزن و چاقي شكمي در جامعه ايراني و ارتباط اين عارضه با شيوه زندگي و ساختارهاي اجتماعي و شغلي، بررسي وضعيت شاخص‌هاي تن‌سنجي و ميزان شيوع آن‌ها جهت انجام مطالعه‌ها و تحقيق‌هاي بعدي ضروري به نظر مي‌رسد. هدف از انجام اين تحقيق بررسي ميزان شيوع چاقي، اضافه وزن و چاقي شكمي در دانشجويان دانشكده پزشكي دانشگاه علوم پزشكي اصفهان بود. روش‌ها: در اين مطالعه توصيفي، 215 نفر دانشجوي شاغل به تحصيل در رشته‌ها و مقاطع مختلف دانشكده پزشكي دانشگاه اصفهان به طريق نمونه‌گيري تصادفي خوشه‌اي انتخاب شدند. علاوه بر تكميل فرم اطلاعاتي مشخصات آنتروپومتريك آنان طبق پروتكل استاندارد اندازه‌گيري شد. يافته‌ها: در اين مطالعه مشخص شد كه صفر درصد دختران و 88/5 درصد پسران دچار اضافه وزن (kg/m2 25 BMI > ) (Body mass index يا BMI)، صفر درصد دختران و 92/3 درصد پسران دچار چاقي (kg/m2 30 BMI > ) و 31/5 درصد دختران و 95/4 درصد پسران داراي چاقي شكمي بودند. درصد افراد بدون اين عارضه در دو گروه دختران و پسران اختلاف كمي داشت (7/52 در برابر 3/47 درصد). اين شيوع‌ها با افزايش سن و سابقه فاميلي نسبت مستقيم داشت. نتيجه‌گيري: در اين مطالعه شيوع اضافه وزن، چاقي و چاقي شكمي تفاوت چنداني در گروه‌هاي مختلف سني، جنسي و حتي بر اساس سابقه فاميلي نداشت. پيشنهاد مي‌گردد كه عوامل خطر بروز چاقي، اضافه وزن و چاقي شكمي و عوامل موثر بر آن در مطالعه‌هاي آينده مورد بررسي قرار گيرد.

Background: Current studies show high increase of obesity worldwide. Regarding the increment of prevalence of obesity, overweight and central obesity in Iranian community and its association with lifestyle and social and professional structures, anthropometrics indices and the prevalence of mentioned problems need to be assessed in future studies. The present study aimed to determine the prevalence of overweight, obesity and central obesity among students of School of Medicine in Isfahan University of Medical Sciences, Isfahan, Iran. Methods: In this cross-sectional study, 215 students of different courses and degrees in School of Medicine were selected by cluster randomized stratified sampling method. The questionnaires were completed and their anthropometrics were determined by a standard protocol. Findings: None of the females and 5.88% of the males afflicted with overweight (Body Mass Index or BMI > 25); none of the females and 3.92% of the males with obesity (BMI > 30), 5.31% of the females and 4.95% of the males with central obesity. There was a slight difference between the subjects with or without these disorders. The prevalence were directly associated with the age increase and family history. Conclusion: There were no statistical significant differences regarding the prevalence of obesity, overweight and central adiposity in different age, sex and family history groups.