بررسي ميزان آمادگي كاركنان دانشگاه‌ها براي پياده سازي و استقرار مديريت بهروري و كيفيت جامع (مطالعه موردي)

Investigating the Readiness of University Personnel to Implement and Establish a Comprehensive Quality and Productivity Management

در هزاره سوم آموزش عالي از تك نقشي و تك نهادي به سوي چند نقشي و چند بعدي در حركت است. به همين دليل چالش‌هاي جديدي بروي آموزش عالي گشوده مي‌گردد جهت مقابله با اين چالش‌ها بهترين رهيافت ممكن كيفيت است. مديريت كيفيت جامع با نتايج بسيار چشمگير در صنعت و تجارت اكنون وارد نظام آموزش عالي مي‌گردد. كيفيت‌ آموزشي‌ و پژوهشي‌ ازجمله‌ دغدغه‌هايي‌ است‌ كه‌ هميشه‌ نظام‌هاي‌ دانشگاهي‌ براي‌ دستيابي‌ به‌ آن‌ تلاش‌ مي‌كنند.ارتقاي‌ مستمر كيفيت‌ آموزش‌ عالي‌ مستلزم‌ استفاده‌ از ارزيابي‌ آموزشي‌ است‌. كوشش‌هاي‌ قابل‌ توجهي‌ در دو دهه‌ اخيرجهت‌ ارتقاي‌ كيفيت‌ آموزش‌ عالي‌ و دستيابي‌ به‌ هدف‌هاي‌ نظام‌هاي‌ دانشگاهي‌ در بسياري‌ از كشورها به‌ عمل‌ آمده‌ است‌. هدف اصلي اين تحقيق تعيين ميزان آمادگي مديران دانشگاه براي استقرار مديريت كيفيت و بهره وري جامع بوده است. در اين تحقيق، شش اصل تعهد، مشتري‌گرايي(تامين رضايت ارباب رجوع)، واقع‌گرايي، مشاركت و همكاري، آموزش و بهبود مستمر به عنوان اصول مديريت كيفيت جامع در نظر گرفته شد. جامعه آماري پژوهش شامل كليه كاركنان دانشگاه آزاداسلامي واحد زنجان تشكيل مي‌دهند كه از بين آنها باروش نمونه‌گيري تصادفي تعداد 111 نفر انتخاب شدند. براي تجزيه و تحليل داده‌ها از نرم‌افزار spss استفاده شده است و داده‌ها در دو سطح توصيفي و استنباطي تجزيه و تحليل شدند. نتايج تحقيق نشان داد كه آمادگي كاركنان دانشگاه براي استقرار مديريت كيفيت جامع در حد مناسبي نيست.

In the third millennium, higher education is moving from a single-function and single-institution entity toward the multi-function and multi-dimensional one. Therefore, it is confronting new challenges. The best possible safeguard against these challenges is quality. Thus, total quality management (TQM), with its considerable results in industry and business, is now entering the higher education system. Educational and research quality is one of the concerns of higher education systems, and universities have always struggled to attain it. The constant promotion of higher education quality requires educational assessment. During the past two decades noticeable attempts have been made in many countries to enhance higher education quality and to attain the objectives of higher education systems. The main objective of the present research is to determine the rate of university chancellors’ readiness to establish comprehensive quality and productivity management. In this study, the six principles of commitment, customer orientation, realism, collaboration, training, and continuous improvement have been considered as the TQM principles. The statistical population consisted of all the personnel of Islamic Azad University, Zanjan Branch, from among whom 111people were selected as the research sample through the use of random sampling method. For data analysis, Spss software was used, and the data were analyzed both descriptively and inferentially. The results indicated that the readiness of the personnel of the university under study to establish total quality management is not at a desirable level.