مقايسه سبك‌هاي تفكر و هيجان‌طلبي در دانشجويان دختر رشته‌هاي هنر و رياضي

Comparison of Thinking Styles and Sensation Seeking in Art and Mathematics Undergraduate Female Students

پژوهش حاضر با هدف مقايسه سبك‌هاي تفكر و هيجان‌طلبي در دانشجويان كارشناسي رشته‌هاي هنر و رياضي انجام شده است. پژوهش از نوع علي مقايسه‌اي است. جامعه آماري پژوهش شامل كليه دانشجويان دختر رشته هنر و رياضي، دانشكده هنر و معماري واحد تهران مركز دانشگاه آزاد اسلامي و مجتمع آموزشي پيامبر اعظم در دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران مركز است كه در نيمسال دوم تحصيلي 88-87 به تحصيل اشتغال داشتند. نمونه‌ي پژوهش شامل 662 نفر از دانشجويان دختر رياضي و هنر بودند كه به روش نمونه‌گيري طبقه‌اي نسبي انتخاب شدند. براي سنجش سبك‌هاي تفكر از پرسشنامه سبك‌هاي تفكر (TSI؛ استرنبرگ، a1997) و نيز براي اندازه‌گيري هيجان‌طلبي از آزمون هيجان‌طلبي (AISS؛ آرنت، 1994) استفاده شد كه هر دو آزمون فوق براي دانشجويان در دانشگاههايشان اجرا گرديد. پس از جمع‌آوري داده‌ها، فرضيه‌هاي تحقيق از طريق آزمون t گروههاي مستقل تحليل شدند و نتايج زير حاصل گرديد: بين سبك‌هاي تفكر قضاوتگر، فرد سالار، پايور سالار، كلي نگر و جزيي‌نگر، در دانشجويان رياضي و هنر تفاوتي وجود ندارد و سبك تفكر درون‌نگر در دانشجويان هنر بيشتر از دانشجويان رياضي است (01/0p < )، سبك تفكر بيرون‌نگر دانشجويان رياضي بيشتر از دانشجويان هنر است (05/0p < ). همچنين سبك‌هاي تفكر اجرايي و محافظه كار در دانشجويان رياضي بيشتر از هنر است (01/0p < ) و نيز سبك‌هاي تفكر ناسالار (05/0p < ) و قانون‌گذار، جرگه سالار و آزادانديش در دانشجويان هنر بيشتر از دانشجويان رياضي است (01/0p < ) و همچنين هيجان طلبي دانشجويان هنر بيشتر از دانشجويان رياضي است (01/0p < ).

The present research aimed at comparing the thinking styles and sensation seeking in undergraduate art and mathematics students. The type of research was causal-comparative, and the target population of this study was comprised of all the undergraduate female students studying art and mathematics at the art and architecture faculty and Payambar Azam Educational Complex of Islamic Azad University, Central Tehran Branch. Via relative stratified sampling, 662 female students were chosen from the target population. These students were studying in the second semester of the Iranian school year 87-88. To assess the thinking styles and sensation seeking of the participants, Sternberg’s Thinking Styles Inventory (TSI; Sternberg, 1997a) and Arnett’s Inventory of Sensation Seeking (AISS; Arnett, 1994) were respectively administered. After collecting the data, the hypotheses of the study were tested by independent samples t-test, which resulted in the following findings: (a) judicial, monarchic, hierarchic, global, and local thinking styles in art students are not significantly different from those in mathematics students (p < 0.05), (b) internal thinking style in art students is significantly higher than that in mathematics students (p < 0.01), (c) external thinking style in mathematics students is significantly higher than that in art students (p < 0.05), (d) executive and conservative thinking styles in mathematics students are significantly higher than those in art students(p < 0.01), (e) anarchic (p < 0.05) and legislative, oligarchic, and liberal (p < 0.01) thinking styles in art students are significantly higher than those in mathematics students, and (f) sensation seeking in art students is significantly higher than that in mathematics students (p < 0.01).