رفتار شناسي دولت انگلستان در قبال انقلاب اسلامي ايران؛ (1359-1357)

An Investigation into the Behavior and Policy of British Government towards Islamic Revolution of Iran (1978-1980)

انگلستان يكي از دولت‌هاي ذي‌نفوذ و با سابقه در تاريخ معاصر ايران به شمار مي‌رود كه در قرون 19 و 20 ميلادي در دوران قاجاريه و پهلوي همواره كوشيده است تا بر جريان تحولات داخلي ايران در جهت حفظ و توسعه منافع ملي خود تاثيرگذار باشد. انقلاب اسلامي مردم ايران در سال 1357 و شكل‌گيري جمهوري اسلامي از مهم‌ترين تحولات قرن بيستم بود كه منافع ملي دولت انگلستان را تحت‌الشعاع قرار داده و نحوه فعاليت اين كنشگر نظام بين الملل را در منطقه خاورميانه به چالش كشيد. نوشتار حاضر درصدد بررسي و تحليل رفتار دولت انگليس در جريان تحولات انقلاب اسلامي در سال‌هاي 1359-1357 است. هدف مقاله، نشان دادن سياست‌ها، مواضع و رفتار اين دولت اروپايي در قبال انقلاب اسلامي به عنوان يك حركت «مردم‌سالارانه ديني» در ايران است. در اين مقاله تلاش مي‌شود تا به اين پرسش اساسي پاسخ داده شود كه: «دولت انگليس در قبال نهضت اسلامي مردم ايران بر مبناي چه منافع، اهداف و سياست‌هايي رفتار نمود؟» با توجه به اين مساله، پرسش فرعي ديگري مطرح مي‌شود. «دولت انگليس براي تامين اين منافع چه اقدامات و مواضعي را پيش گرفت؟» براي پاسخ به اين پرسش‌ها، سياست‌ها و اقدامات انگليس مبتني بر سياست‌هاي اعلامي و اعمالي اين كشور در مواجهه با انقلاب اسلامي به تفكيك تبيين و سپس تحليل شده است.

Britain is seen as one of the influential governments with a long history of presence in Iranian contemporary history affecting domestic politics of Iran in order to maintain and increase its national interests during 19th and 20th centuries in Qajar and Pahlavi eras. The event of Islamic Revolution in 1979 which led to the establishment of Islamic Republic of Iran, as one of the important developments in 20th centuries, disrupted this process and undermined the goals and interests of UK in Iran and to a greater extent posed a challenge to it in the whole region of the Middle East. This article is an attempt to evaluate the British stance government towards revolution during the years in which the revolution was taking place (1978-1980), trying to explore and analyses policies, and behaviors of this European government towards the Islamic revolution. The article will also try to find the answers to this question that the British reaction to the Islamic revolution was based on what kind of assumptions, goals, interests, and policies and actions.