آسيب‌شناسي تربيت ديني دانش‌آموزان از ديدگاه مديران مدارس راهنمايي شهر تهران

Religious Education Pathology from Secondary School Principals’ Point of View

هدف اساسي پژوهش حاضر، شناسايي عوامل آسيب‌زاي عمده در تربيت ديني دانش‌آموزان مقطع راهنمايي شهر تهران از ديدگاه مديران مدارس آن‌ها بوده است. جامعه آماري، مديران مدارس راهنمايي مناطق 19‌گانه شهر تهران بوده كه در سال تحصيلي 83-1382 در يكي از مدارس راهنمايي به كار اشتغال داشته‌اند. به روش نمونه‌گيري خوشه‌اي (چند مرحله‌اي) از ميان 850 نفر از آنان، تعداد 230 نفر به عنوان نمونه آماري برگزيده شده‌اند. روش پژوهش از نوع توصيفي- تحليلي بوده و به منظور آزمون فرضيه‌هاي تحقيق، از پرسشنامه محقق ساخته كه روايي آن از طريق سنجش تجانس دروني سوالات و پايايي آن به روش دو نيمه كردن و با استفاده از فرمول اسپيرمن – براون به ترتيب 37/0 و 77/0 محاسبه گرديده استفاده شده است. يافته‌هاي تحقيق حاكي از آن است كه: 1. محتواي كتب درسي مربوط به تربيت ديني از عوامل آسيب‌زا در تربيت ديني دانش‌آموزان دوره راهنمايي شهر تهران است. 2. وجود و يا عدم وجود برخي ويژگي‌ها و خصوصيات در معلمان ديني و پرورشي مي‌تواند از عوامل آسيب‌زا در تربيت ديني دانش‌آموزان دوره راهنمايي شهر تهران باشد. 3. محيط مدرسه و عوامل مربوط به‌آموزشگاه مي‌تواند از عوامل موثر آسيب‌زا در تربيت ديني دانش‌آموزان راهنمايي شهر تهران باشد. 4. خانواده و اجتماع، از عوامل موثر در تربيت ديني دانش‌آموزان دوره راهنمايي هستند كه نگرش منفي آنان نسبت به تربيت ديني از عوامل آسيب‌زا در اين حيطه است

This Research aimed to identify problematic factors in religious education of middle school students from principalsʹ point of view in the city of Tehran. Statistical population consisted of 850 principals of middle schools in 19 districts of Tehran who were employed by one of these schools in academic year of 2003-4. Among them 230 principals were selected through a multi stage cluster sampling as a statistical sample. The research method was descriptive – analytical and in order to test research hypothesis, a researcher – made questionnaire was used. The reliability of questionnaire was assessed by the questions and its validity was assessed through the split method and finally by the use of Spearman – Brown formula for internal contingency. It was 0.37 and 0.77, respectively. The research results showed: 1. The content of religious textbook was among the problematic factors in religious education of these students. 2. Existence or non- existence of some characteristics in religious and educational teachers can be of problematic factors for religious education of the said students. 3. School environment and some other institutional factors can play a role in this field. 4. Family and society are two effective factors in religious education and their negative attitude towards religious education is of problematic factors.