معرفي و ارزيابي كتاب: پيروزي مقاومت، هويت و فرهنگ پيروزي

«مردم رمز پيروزي را مي‌دانند و نسلهاي بعدي هم خواهند دانست كه دو ركن اصلي آن، انگيزه الهي و مقصد عالي است و اجتماع ملت در سراسر كشور با وحدت كلمه، براي همين انگيزه و مقصد است».(امام خميني) اگر شهادت، هدف رزمندگان و مجاهدان است كه جان خود را در راه خدا و مستضعفان جهان فدا مي‌كنند و به عشق زندگي ابدي و عزّت در دنيا، براي مردمي مبارزه مي‌كنند كه حقوقشان پايمال شده و مورد بدترين ستمها و ظلمها قرار گرفته‌اند، پيروزي هدف و غايت كساني است كه در راه رسيدن به آزادي، استقلال و عدالت مبارزه كرده‌اند. وعده خداوند در حقيقت، مقهور كردن انواع ستمها و تثبيت پايه‌هاي حقيقت عدالت و استقلال است. براي تغيير ذهنيت ملتها و گروههاي شكست‌خورده و سرخورده، بايد خود را براي دشوارترين جنگها آماده كرد. در اين جنگ، باطل با تمام قوا و با انواع و اقسام حيله‌ها، نيرنگها و تهديدهاي نظامي و امنيتي و انواع تجهيزات نظامي و نيز با بهره‌گيري از حماقت و ساده‌لوحي برخي تشكّلهاي سياسي و مذهبي و دولتهاي منطقه به ميدان مي‌آيد تا مفهوم پيروزي كسب شده را مسخ كند و شخصيت رزمندگان را خدشه‌دار كند كه براي دستيابي به عدالت و زندگي آبرومندانه و جاودانه جنگيده‌اند. دشمن اميدوار است ذهنيت ديني را از مفهوم ياري خداوندي، ذهنيت قومي را از مفهوم قدرت و اقتدار در ساختار آينده و ذهنيت ملي را از مفهوم استقلال‌خواهي و زندگي در امنيت تخليه كند. در اين شرايط، مقاومت اسلامي لبنان در جنگ ژوييه 2006 به ياري خداوند پيروز مي‌شود و در مقابل، از مردم چيزي نمي‌خواهد جز اينكه خود را باور كنند و به ياري خداوند ايمان داشته و مطمين باشند كه مي‌توانند معجزه بيافرينند؛ زيرا مردم لبنان در زماني به سر مي‌برند كه ايستادگي در برابر ظلم، خروج از دايره تبعيت از آمريكا، مبارزه با رژيم صهيونيستي و دستيابي به استقلال و دفاع از ميهن، هر يك به خودي خود معجزه هستند. وقتي فرهنگ شهادت‌طلبي و پيروزي‌خواهي به پلي بين خداوند و رزمندگان تبديل مي‌شود، معجزه پيروزي رخ مي‌دهد. اينجاست كه ايمان به خدا و رد هر چيز غير خدا و توكّل بر خدا شكل مي‌گيرد و خداوند؛ عزّت،كرامت، شرف و حقوق انسان را به او برمي‌گرداند و ارزشهاي معنوي مبتني بر آزادي، حقوق و استقلال را به سياست و پاسداري از حيات و ميراث شهادت را به سلاح برمي‌گرداند. لذا جامعه لبنانه نمونه زنده‌اي بود كه مي‌توانست تمام اين ارزشها و مفاهيم را در خود داشته باشد كه جنگ ژوييه 2006 رخ داد و رژيم صهيونيستي و پشت سر آن آمريكا و سپس ايتلاف بين‌المللي به مقاومت اسلامي در لبنان حمله كردند. در چنين شرايطي، ميليونها مستضعف، مسلمان و آزاده نگران اين مسيله بودند كه «اگر اين جماعت شكست بخورند، نور حقيقت و كرامت خاموش مي‌شود». اما پيروزي خداوند نصيب مقاومت شد و تمام جهانيان به اين پيروزي اعتراف كردند،‌ جز افراد سرخورده‌اي كه ريزه‌خوار سفره سياسي و وابستگي هستند. پس از اين پيروزي سوالاتي مطرح شد از جمله اينكه: در ژوييه 2006 چه اتفاقي افتاد؟ علت پيروزي مقاوت اسلامي چه بود؟ چه كسي شكست خورد؟ اين پيروزي چه تاثيراتي بر مقاومت و نقشه‌هاي آمريكا و صهيونيست‌ها در منطقه داشت؟ چه نوع فرهنگ و ايمان و رفتار سياسي ، مكتبي و فكري را با خود به ارمغان آورد؟ آيا ملتهاي مستضعف مي‌توانند از اين تجربه استفاده كنند؟ آيا مي‌توانند آن را تكرار كنند؟ اينها همه سوالاتي هستند كه در اين كتاب و در قالب محورهاي ذيل، مورد بحث و بررسي قرار مي‌گيرد.