چكيده فارسي :
از اوايل قرن بيستم، ايالات متحده هجمه استعماري خود را از قاره آمريكا به ساير نقاط دنيا آغاز كرد و سعي نمود از طريق ميسيونرهاي مذهبي و با چهرههاي مردمي وارد ساير قارهها، به ويژه خاورميانه جهان اسلام گردد.
ورود آمريكا به ايران كه در آن دوران تحت نفوذ استعماري دولتهاي روسيه تزاري و پادشاهي انگلستان قرار داشت به عنوان چهرهاي فارغ از هر نوع اهداف استعماري و در جريان ملي شدن صنعت نفت، خود را در لباس حامي ملت و موافق قيام مردم نشان داد و عليرغم مشاركت سازمان سيا در كودتاي 28 مرداد، مخالفت جدي با سياستها و نفوذ اين دولت تا آغاز نهضت امام خميني(ره) ديده نميشود اما زماني كه حضرت امام(ره) قيام خود را عليه رژيم ستمشاهي آغاز كرد و با بيان تاريخي ايشان كه «آمريكا از شوروي بدتر، شوروي از انگليس بدتر، انگليس از هر دو بدتر، همه از هم پليدتر؛ لكن امروز سروكار ما با آمريكاست»، تقابل علني و عمومي با سياستهاي استكباري آمريكا در ايران آمريكا؛از و با توجه به حمايت بيچون و چراي آمريكا از رژيم شاه در قيام مردمي عليه آن، روز به روز بر نفرت عمومي نسبت به دولت اين كشور افزوده شد. اين تقابل و نفرت، بعد از پيروزي انقلاب اسلامي و به خاطر توطيههاي پيدرپي دولتهاي حاكم در آمريكا عليه نظام نوپاي جمهوري اسلامي، فزوني يافت: به طوري كه حضرت امام(ره) آمريكا را «شيطان بزرگ» ناميد و در عين حال، با طرح اين مطلبت كه عليرغم اقتدار مادي اين دولت به عنوان ابر قدرت، «آمريكا هيچ غلطي نميتواند بكند» رعب و وحشت عمومي از اين كشور را از دل عامه مردم ايران و مسلمانان عالم زدود.
انقلاب مردم ايران كه در سال 57 به سرنگوني حكومتي استبدادي و روي كار آمدن جمهوري اسلامي منجر شد، زمينهساز پايهگذاري انديشه سياسي جديدي شد كه مصمم بود تا اراده الهي را از طريق راي مردم به اجرا گذارد و احكام اسلام را به دست جمهوري مسلمانان پياده سازد. انقلاب اسلامي در ايران كه به رهبري امام خميني(ره) به ثمر رسيد، نشان داد كه موج بيداري جهان اسلام توانايي حكومتسازي و حتي الگوسازي در حيطه حكومت را داراست. اين انقلاب سبب تقويت مبارزات آزادي خواهانه جهان اسلام و ترويج اسلامگرايي پويا در جهان مدرن شد و فصل جديدي را در روابط و چالشهاي جهان اسلام و دنياي غرب گشوده و نگاه برخي از مسلمانان را كه زماني براي نجات از حكومتهاي استبدادي و استعمارزده به مكاتبي نظير سوسياليسم و ماركسيسم چشم دوخته بودند، به مكتب اسلام معطوف كرد.
انديشه امام خميني(ره) و نوع تلقي ايشان از اسلام سياسي، كه محور انقلاب اسلامي در ايران بود، از آمريكا؛ از طرح و پس از استقرار در نظام جمهوري اسلامي، با چالشهايي روبهرو بود ك يكي از مهمترين آنها چالش با هرّموني آمريكا است.
پيروزي انقلاب اسلامي در ايران يكي از مهمترين وقايع سياسي نيمه دوم قرن بيستم به شمار ميآيد. اگر تحولات بلوك شرق را در اواخر دهه 80 يا فروپاشي اتحاد شوروري را در اوايل دهه 90 به عنوان مهمترين روايدادهاي اين دو دهه تلقي كنيم، سقوط شاه ايران (مهمترين متحد آمريكا در منطقه) و پيروزي انقلاب اسلامي را ميتوان مهمترين روايداد دهه 70 عنوان كرد ك اثرات و پيامدهاي آن تا به امروز همچنان در عرصه بينالمللي مشهود است. وقوع انقلاب اسلامي در ايران در شرايطي اتفاق افتاد كه دو ابرقدرت آمريكا و شوروي دوران تنشزدايي با يكديگر را طي كردند و از سوي هيچ سازمان اطلاعاتي پيشبيني نميشد كه يك كشور جهان سومي با مختصات ايران بر اساس مكتب اسلام بتواند رژيم سلطنتي را واژگون سازد.
جمهوري اسلامي ايران به دليل ماهيت، سياستها و عملكردهاي داخلي و خارجي آن از همان ابتداي شكلگيري با مخالفت و ضديت آمريكا روبهرو شد. آمريكا قبل از پيروزي انقلاب اسلامي، ايران را جزيره ثبات خود ميدانست و در حقيقت، ايران ستون اصلي سياست آمريكا در خيلجفارسي بود. سقوط ناگهاني و كامل رژيم پهلوي در ايران در اواخر سال 1357، تاثير منفي زيادي بر استراتژي آمريكا در منطقه خليجفارس و خاورميانه برجا گذاشت. ديكترين نيكسون بدون ايران بيمعنا بود و استراتژي آمريكا در منطقه با از دست رفتن ايران آسيبپذير شده بود. در همان سال 1357 آمريكا تلاش سيستماتيكي را براي توسعه يك چارچوب استراتژيك جديد براي خليجفارس مدنظر قرار داد و تا اواخحر سال 1358 خط مشيهاي كلي آن، از جمله شناسايي اوليه نيروي واكنش سريع ارتش آمريكا، برنامهريزي عملياتي براي افزايش حضور نظامي آمريكا، حضور دايمي يك ناو هواپيمابر در نزديكي درياي عرب و مباحثات اوليه با عمان، كنيا و سومالي در خصوص امكان به كارگيري از تسهيلات آنها تدوين شد.
هنگامي كه سفارت آمريكا يه با عبارت دقيقتر لانه جاسوسي آمريكا در تهران مورد حمله دانشجويان پيرو خط امام قرار گرفت، كارشناسان نظامي آمريكا به اين نتيجه رسيدند كه توانايي ايران براي برنامهريزي نيروهاي نظامي موجود در منطقه فوقالعاده محدود است. لذا از زمان شكلگيري انقلاب، با تمام توان به مقابله با آن پرداختند. مخالفتهاي همه جانبه آمريكا با جمهوري اسلامي ايران از زمان پيروزي انقلاب تاكنون، موضوعي است كه احتياج به ارايه دليل ندارد. استراتژي مهار دوجانبه و فعاليت همه جانبه جهت جلب همكاري اروپا و ژاپن، به منظور محاصره و تحريم اقتصادي و سياسي جمهوري اسلامي ايران، از آخرين اقداماتي است كه آمريكا در اين زمينه تدارك ديده است.
روي كارآمدن نومحاظفهكاران و وقوع حادثه 11 سپتامبر به مثابه رخدادي استراتژيك و به معناي نقطه عزيمت آمريكا براي باز تعريف نقش و موقعيت خود و استراتژي جديد فرصتي را براي آمريكا فراهم آورد تا بر هندسه امنيتي جهان نگاه جديدي بيندازد و براي شكلدهي به تغييرات موردنظر خود از عنصر قدرت نظامي استفاده كند.
با توجه به درگيري مستمر و تقابل انقلاب اسلامي با سياستهاي خصمانه و استكباري ايالات متحده آمريكا، نوشتهها، پيامها و سخنرانيهاي حضرت امام(ره) و خلف صالح ايشان، مشحون از اتخاذ مواضع در قبال سياستها، توطيهها و عملكردها دولتهاي آمريكاست. از آنجا كه اين مطالب در دورههاي مختلف و در قبال مسايل تفاوت مطرح شده و متن مسنجم و نظام يافتهاي كه بيانگر مواضع رهبر معظم انقلاب اسلامي در قبال آمريكا باشد، به رشته تحرير در نيامده؛ كتاب حاضر با هدف رفع نياز فوق، تدوين و به استخراج و بيان مواضع رهبر معظم انقلاب در قبال آمريكا پرداخته است.