جلوه‌هاي رمانتيسم در منظومه‌هاي "روستاي متروك"، اثر اليور گلداسميت و "حيدربابايه سلام"، اثر شهريار

Romantic representation in Goldsmith’s the deserted village and shahryar’s Heidarbabaya salam

در اين مقاله تلاش شده است جلوه‌هاي مكتب رمانتيسم و ويژگي‌هاي آن، در دو منظومه‌ "روستاي متروك"، اثر اليور گلداسميت و "حيدربابايه سلام"، اثر سيدمحمدحسين بهجت تبريزي، متخلص به شهريار، بررسي شود. گلد اسميت شاعر و مورخ و نمايشنامه‌نويس قرن هيجدهم انگلستان؛ و شهريار، شاعر قرن حاضر ايران است. از آنجا كه اليور گلداسميت متاسفانه در بين فارسي‌زبانان ناشناخته است، از اين رو آنچه راجع به زندگي وي آمده، از سايت‌هاي اينترنتي نقل شده است. در اين نوشته، بعد از بيان كليّاتي درباره‌ مكتب رمانتيسم و شرح حال مختصري از اين دو شاعر بزرگ جهان، هر كدام از اين دو منظومه از ديدگاه ويژگي‌هاي رومانتيسمي مورد تجزيه و تحليل قرار گرفته و در نهايت، نتيجه‌ تجزيه و تحليل به صورت تطبيق دو اثر بيان گرديده است.

This paper is a comparative study of romantic representation and its literary features in Goldsmith’s The Deserted Village and Heidarbabaya salam by Mohammad Hossin Behjat Tabrizi, Known as Shahryar. Goldsmith is an 18 th century British poet, historian, and playwriter. Shahryar is a contemporary Iranian poet. Since Goldsmith, the great British poet, is unknown among Persian speakers, most of the available literature on his life is obtained from Persian web pages. In the present paper, we offer a general background on Romantism and a brief biography of the two poets. Then we discuss the two works and their romantic features. Finally, we offer conclusions by comparing the results of our analysis.