تحليل سند تحول بنيادين آموزش و پرورش از نظر ميزان اهميت به يادگيري سازماني

Evaluating Contents of Document of Fundamental Reforms in Education, Focusing on Organizational Learning

مقدمه: نظام آموزش و پرورش از بزرگ‌ترين و گسترده‌ترين سيستم‌هاي درون هر جامعه‌اي است كه سرنوشت آن جامعه را در بلندمدت تعيين مي‌كند. ضرورت آموزش نيروي انساني هنگامي آشكار مي‌شود كه به اين حقيقت توجه داشته باشيم كه توسعه مستلزم پرورش نيروي انساني كيفي و با صلاحيت مي‌باشد. در سند تحول بنيادين، معلم به عنوان موثرترين عنصر ياد شده است. با در نظر گرفتن تغييرات در تعليم و تربيت، فراگيري مهارت هاي جديد براي كاركنان و مديران و آموزش هاي ضمن خدمت جهت به‌روز نمودن آگاهي هاي افراد ضرورتي اجتناب‌ناپذير است. لذا با توجه به اهميت موضوع و نقش سند تحول بنيادي در سياست‌هاي آموزش و پرورش، اين تحقيق به‌منظور تعيين ميزان اهميت دادن به يادگيري سازماني در سند تحول بنيادين آموزش و پرورش انجام شده است. مواد و روش‌ها: اين تحقيق شامل تحليل كمي و كيفي سند تحول بنيادين آموزش و پرورش بر اساس پنج مولفه يادگيري سازماني (تجربه‌اندوزي، ريسك پذيري، تعامل با محيط خارجي، گفت وگو و تصميم‌گيري مشاركتي) مطابق با مقياس چيوا مي‌باشد. در اين بررسي، از روش تحليل محتوا و آنتروپي شانون براي بررسي سند استفاده شده است. نتايج: با توجه به نتايج به‌دست آمده مي‌توان نتيجه گرفت كه بيش‌ترين توجه به مولفه‌هاي تصميم‌گيري و تعامل با محيط بيروني شده است و به مولفه‌هاي گفت و گو و تجربه‌اندوزي و آزمايش به ترتيب كم ترين توجه شده است. نتيجه‌گيري: به‌نظر مي‌رسد كه براي دستيابي به اهداف سند تحول بنيادين، لازم است تا در همه زمينه‌هاي يادگيري سازماني فرهنگيان تجديد نظري كلي در سياست‌هاي اجرايي آموزش و پرورش انجام شود.

Introduction: The education system is one of the most significant and comprehensive systems of every society affecting both the mission and vision of that society. By considering this fact that development is based on education of qualified and competent workforce, the necessity of education becomes obvious. In the document of fundamental reform, teachers are considered to have the most effective role and because of constant changes in pedagogy, the acquisition of the new skills by teachers and managers and in-service training for them to get up-to-date is indispensible. Regarding the significance and role of this document in the policy of education, the purpose of this study is to investigate how much organizational education is valued in this document. Materials and methods: This study is quantitative and qualitative analysis of the contents of document of fundamental reforms in education based on five organizational learning elements (experimentation, risk taking, interaction with external environment, dialogue and cooperative decision making), using Chiva`s (2007) measurement scale. The analysis was based on content analysis and Shanon entropy. Results: The results of this study revealed that decision making and interaction with the external environment had been focused more on and dialogue, experimentation and risk taking had received the least attention, respectively. Conclusion: It seems that achieving the goals of the document calls for due attention to all organizational learning elements.