شماره ركورد :
668299
عنوان مقاله :
كانه‌زايي، دگرساني و ويژگي‌هاي سيال‌كانه‌زا در كانسار فلزات پايه و گرانبهاي چشمه‌حافظ، ‏رشته‌كوه ترود- چاه‌‌شيرين، شمال ايران مركزي
عنوان فرعي :
Mineralization, Alteration and Ore Fluid Characteristics in Cheshmeh ‎Hafez Base and Precious Metals Deposit, Torud-Chahshirin Range, ‎ North-Central Iran
پديد آورندگان :
حقيقي، احسان نويسنده , , عليرضايي، سعيد نويسنده استاديار، دانشكده علوم‌زمين، دانشگاه شهيد بهشتي، تهران، ايران Alirezaei, S , اشرف‌پور، اسماعيل نويسنده دكتري، شركت توسعه اكتشاف پركام، تهران، ايران Ashrafpour, E
اطلاعات موجودي :
فصلنامه سال 1392 شماره 88
رتبه نشريه :
علمي پژوهشي
تعداد صفحه :
12
از صفحه :
99
تا صفحه :
110
كليدواژه :
ايزوتوپ گوگرد , ترود- چاه‌‎شيرين , چشمه‌حافظ , سولفيدي‌شدن متوسط , ميانبار سيال , Cheshmeh Hafez , Intermediate sulfidation , Epithermal , Sulfur isotope , Torud-Chahshirin‎ , اپي‌ترمال , fluid inclusion
چكيده فارسي :
كانسار چشمه‌حافظ در بخش مركزي رشته‌كوه ترود- چاه‎‌‎شيرين در جنوب محور شاهرود- دامغان قرار دارد. اين كانسار شامل كاني‌سازي رگه‌اي چندفلزي (‏Pb-Cu-Zn-Au-Ag‏) در ‏سنگ‌هاي ميزبان آتشفشاني سنوزوييك با تركيب چيره‌آندزيت بازالتي و داسيت است. رگه كانه‌دار اصلي، به طول نزديك به 1800 متر و ستبراي كمتر از يك متر تا 5 متر، به صورت ‏ناپيوسته در راستاي عمومي شمالي- جنوبي رخ داده و شامل كالسدوني، كوارتز دانه‌ريز تا دانه‌درشت و ژاسپروييد، همراه با كانه‌هاي گالن (فاز فلزي چيره)، كالكوپيريت، بورنيت، ‏اسفالريت، پيريت، تتراهدريت، هماتيت (اسپكولاريت) و سيدريت است. فرايندهاي برون‌زاد (سوپرژن) سبب تبديل گالن به سروزيت و تغيير كاني‌هاي درون‌زاد (هيپوژن) مس ‏‏(كالكوپيريت و بورنيت) به كووليت و مالاكيت شده است. در بخش‌هاي مختلف رگه اصلي، نوارهاي قشرگون با پهناي كمتر از يك ميلي‌متر تا 10 ميلي‌متر ديده مي‌شود كه از كالسدوني ‏به رنگ‌خاكستري، ژاسپروييد، كوارتز شيري و كاني‌هاي فلزي تشكيل شده است. آثار برشي‌شدن و بافت شانه‌اي نيز به طور محلي در اين رگه ديده مي‌شود. افزون بر رگه اصلي، چند ‏رگه فرعي كوارتز و كلسيت به ترتيب با راستاي شما‌ل‌خاوري- جنوب‌باختري و خاوري- باختري وجود دارد كه رگه‌هاي كلسيت كانه‌زايي ندارند. در رگه اصلي، دگرساني مرتبط با ‏كاني‌سازي محدود به هاله‌هاي باريكي در دو سوي رگه، و شامل كوارتز، كلريت، كلسيت، كايولينيت و سريسيت (ايليت) است.‏‎ ‎ميانبارهاي سيال در نمونه‌هاي كوارتز همراه با كاني‌هاي ‏فلزي مطالعه شده است. بيشتر ميانبارهاي سيال، در دماي اتاق، دوفازي غني از مايع و تعداد كمي از آنها غني از فاز بخار هستند و برخي نيز تنها از مايع تشكيل شده‌اند. بر پايه مطالعه ‏ميانبارهاي سيال اوليه، سيال كانه‌ساز در كانسار چشمه‌حافظ، دماي همگن‌شدن پايين تا متوسط (135 تا 285 درجه سانتي‌گراد) و شوري پايين تا متوسط (1 تا 13 درصد وزني معادل ‏NaCl‏) دارد. نسبت ايزوتوپي گوگرد در سيال گرمابي در تعادل با كاني‌هاي سولفيدي، ميان ‰1/4+ تا 6/1- است و مي?تواند نشانگر منبع ماگمايي براي گوگرد باشد. با توجه به ‏كاني‌شناسي كانسنگ (كانه و باطله) و دگرساني، سيال كانه‌ساز ‏pH‏ نزديك به خنثي و ماهيت احيايي داشته است. كاني‌شناسي كانسنگ، محتواي فلز، نسبت ‏Ag/Au‏ ميان 16 تا 25، ‏حضور اسفالريت‌فقير از آهن، كاني‌شناسي دگرساني، وجود بافت‌هاي نواربندي قشرگون متقارن و نامتقارن، بافت ‌كلوفورمي و دامنه دما و شوري ميانبارهاي سيال‌، نشانگر كانه‌زايي از نوع ‏اپي‌ترمال نوع سولفيدي‌شدن متوسط است. كاني‌شناسي دگرساني در كانسار چشمه‌حافظ، معرف گروهي از ذخاير سولفيدي‌شدن متوسط است كه به سمت ذخاير سولفيدي‌شدن پايين ‏گرايش دارند.‏
چكيده لاتين :
The Cheshmeh Hafez deposit in Torud-Chahshirin Range, north-central Iran, consists of a polymetal vein mineralization in Cenozoic ‎volcanic host rocks of dominantly basaltic andesite and dacite compositions. The main ore vein, 1800 m long and‏ ‏‎ < 1 – 5 m wide, occurs ‎discontinuously in a north-south direction, and includes chalcedony, fine- to coarse-grained quartz, and jasperoid, associated with galena and ‎subordinate chalcopyrite, sphalerite, bornite, pyrite, tetrahedrite, specular hematite and siderite. Crustiform bands, consisting of grey ‎chalcedony, jasperoid, milky quartz, and various ore minerals are common, and breccias and comb textures are locally developed, in the ‎vein. Supergene processes led to the replacement of galena by cerussite, and of hypogene copper minerals (chalcopyrite and bornite) by ‎covellite and malachite. The main ore vein is accompanied by several smaller quartz and calcite veins in NE-SW and E-W directions, ‎respectively, where the calcite veins are barren. Alteration related to mineralization is restricted to thin halos bordering the vein, and consists ‎of quartz, chlorite, calcite, kaolinite and sericite (illite). Fluid inclusions in quartz associated with ore minerals are studied. Most inclusions ‎are two-phase, liquid-rich, at room temperatures; few are vapor-dominant, and few consist solely of liquid. Primary fluid inclusions display ‎low to moderate homogenization temperatures (135-285) and salinities (1-13 wt% NaCl equivalents). The ?34S values for the ore fluids in ‎equilibrium with the sulfide minerals fall in the range -1.6 to +4.1‰ and suggest a magmatic source for sulfur. The ore and gangue ‎mineralogy, and the alteration assemblages, suggest that the ore fluids were reduced and near-neutral in nature. This, combined with the ‎metal contents, Ag/Au ratio between 16 to 25, iron- poor sphalerite, the crustiform and colloform textures, and the Th and salinity values, ‎imply that mineralization at Cheshmeh Hafez is of epithermal, intermediate- sulfidation, character. The alteration assemblage at Cheshmeh ‎Hafez is indicative of a sub-type of intermediate- sulfidation epithermal deposits with a tendency towards low-sulfidation type.‎
سال انتشار :
1392
عنوان نشريه :
علوم زمين
عنوان نشريه :
علوم زمين
اطلاعات موجودي :
فصلنامه با شماره پیاپی 88 سال 1392
كلمات كليدي :
#تست#آزمون###امتحان
لينک به اين مدرک :
بازگشت