تبيين مدل منابع تعارض سازماني در دبيران تربيت بدني استان البرز با تاكيد بر نقش تعديلگر جنسيت

Determination of Organizational Conflict Resource Model in Alborz Province’s Physical Education Teachers with Emphasis on Modifier Role of Gender

تحقيق حاضر با هدف تبيين مدل منابع تعارض سازماني در دبيران تربيت بدني استان البرز با تاكيد بر جنسيت انجام شد.روش تحقيق بر اساس موضوع توصيفي- همبستگي و بر اساس هدف كاربردي است. جامعه آماري تحقيق 774 نفردبيران تربيت بدني استان البرز در سال تحصيلي 1391-92 بودند كه از اين تعداد با روش نمونه گيري تصادفي طبقه اي و بر اساس مقطع آموزشي و جنسيت 252 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار اندازه گيري تحقيق تلفيقي از پرسشنامه منابع تعارض ميشن و گلينو(2003) و پرسشنامه تضاد شغل دوبرين(1985) بود كه جهت اعتباريابي اين پرسشنامه از تحليل عاملي اكتشافي استفاده شد .همچنين ضريب آلفاي كرونباخ براي پرسشنامه تحقيق 81/0 به دست آمد كه مورد قبول است. نتايج تحقيق نشان داد كه منابع تعارض در دبيران تربيت بدني به ترتيب بار عاملي شامل: نقص در صميميت اطلاعات سازمان(71/0)، فشارهاي رواني محيطي(67/0)، قوانين مبهم(61/0)، رقابت براي پاداش(50/0) و تضادهاي وظيفه اي و تضاد اختيارات(43/0) بودند. همچنين نتايج نشان داد كه جنسيت به عنوان يك متغيير تعديلگر بار عاملي منابع تعارض سازماني را در مدل كاهش مي دهد.

The purpose of this study was to detecting model for sources of organizational conflict in Alborz Province’s physical education teachers, emphasis on gender. The research method was descriptive- correlation. Statistical population were774 physical education teachers according to Morgan 252 of them were selected randomly as the sample. The research measuring tools were modulation of Galliano(2003) and Dogberryn’s (1985),resource of conflict identify questionnaires. To Valid of the measuring tools, it used factor analysis and approved factor analysis method and the internal validity of the questionnaire by Cronbach’s Alpha was calculated about 0.81 .Statistical method of this research was based on Descriptive statistical, analysis factor, approved analysis and structural equation test by Lisrel8.5 software. The results have shown that: deficiency in the intimacy of organizational information (R=0.71), environment stresses(R=0.67), ambiguous rules (R=0.61), compete for bonuses(R=0.50), contradiction of tasks(R=0.43) and contradiction of authority(R=0.43) have had acceptable effects. Genders as a modifier variable reduce organizational conflict resource in model.