عنوان مقاله :
تماميت پنداري و جزميت يا پيش فرض و پيش داوري؟ بررسي زمينه هاي فكري مفسر در تفسير اثر هنري
عنوان فرعي :
Totalitarianism and Dogmatism or Presupposition and Attachments? A Study of Interpreterʹʹs Intellectual Background in the Interpretation of an Artwork
پديد آورندگان :
حاج سيد جوادي، سيد كمال نويسنده استاديار گروه باستانشناسي Seyyed Kamal, Seyyed Kamal
اطلاعات موجودي :
فصلنامه سال 1391 شماره 5
رتبه نشريه :
فاقد درجه علمي
كليدواژه :
پيش فرض , تماميت پنداري , موسيقي كيهاني , جزميّت , تفسير اثر هنري , وحدت وجود
چكيده فارسي :
هر اثر هنري در بستر زماني و مكاني خاصي از سوي مخاطبان دريافت و فهم مي شود و گاهي مورد نقد و تفسير قرار مي گيرد. رويكردها و روش هاي مختلفي در تفسير اثر هنري طرح شده و درباره آن بحث كرده اند؛ از هرمنوتيك و نشانه شناسي گرفته تا روش هاي تاويل فلسفي و عرفاني. در تفسير اثر هنري مولفه هايي چون زمان و مكان و آگاهي از تاريخ و هنر و متن اثر دخالت دارند. در اين ميان، پيشفرض هاي فكري، فلسفي، فرهنگي، تاريخي و ... مفسّر نقش تعيين كننده اي در نوع نگاه مفسّر خواهد داشت.
هرچند مفسّر اثر هنري با اثر عيني ملموس و قابل تجربه اي روبه روست،نوع رهيافت و برداشت وي از لايه هاي ظاهري و باطني اثر ارتباط مستقيمي با تصورات و پيش فرض ها و پيش فهم هاي او دارد و فهم و تفسير وي را در رابط هاي بينامتني با متون از پيش تجربه شده قرار مي دهد.
سوال اصلي اين مقاله آن است كه آيا ورود و تاثير چنين پيش فرض ها و تعلقاتي در تفسير اثر هنري معتبر و مقبول است يا به نوعي تماميت پنداري و جزميّت مي انجامد.
براي پاسخ به پرسش بالا نمونه هايي از باورهاي پيش بيني و پيش فرض ها را در تفسير اثر هنري بررسي مي كنيم:
1. پيش فرض و باور فيثاغورس موسيقي كيهاني موجود در افلاك، كه الهام بخش هنرمندان و موسيقي دانان است، در دسته بندي و تفسير آثار موسيقي نقش موثري داشته است. افلاطون، فلوطين، بويتيوس و زرتشت و ماني و عرفا و شعراي مسلمان، به ويژه مولانا، چنين باوري را در تفسير موسيقي داشته اند.
2. آموزه هاي فلسفي از پيش فرض هايِ مهم تفسير و تاويل مظاهر عالم، به طور عام، و امور زيبا و آثار و مصنوعات هنري، به طور خاص، بوده است. تاييد و اثبات و يا طرد و بطلان اين آموزه ها، تفاسير و نقدهاي ادبي و هنري مبتني بر آن ها را نيز تاييد، رد، و يا تشكيك مي كند؛ هم چون تفسيرهاي عرفاني و مثلاً وحدت وجودي اي كه از آثار معماري و تزيينات آن صورت گرفته است.
بر اين اساس، با بررسي و واكاوي و تحليل پيش فرض ها و باورهاي پيش رويكرد تفسيري و تعلقات و مقبولات مفسّر، مي توان به پاسخ پرسش اين مقاله دست يافت كه دلالت هاي تفسيري و تاويلي زمينه اي براي تماميت پنداري و جزميّت نيست، گاهي تغيير و اصلاح و نقد پيش فرض ها تفسير و تاويل هاي ديگرگونه اي را به دست خواهد داد.
چكيده لاتين :
Every work of art is perceived and understood in a particular spatial-temporal bed. Although the interpreter has a concrete and tangible experience of facing a work, his understanding of workʹs connotation and denotation is predicated on his beliefs, presupposition and concepts regarding that specific artwork. The main question in this article is whether that the influence of such beliefs and presupposition should be let in for interpreting an artwork or they may result in some kind of totalitarianism and dogmatism.
To answer the above question some presuppositions and beliefs are studied that have been used for interpretation. One of these is the Pythagorean belief in the cosmic music the influence of which can be seen in the interpretation of many thinkers and prominent figures like Plato, Zarathustra, Rumi and others. The other one is Philosophical doctrines and mystical interpretations such pantheism which is also among the most important presupposition used to interpret an artwork.
It will be argued after studying the above presuppositions that interpreterʹs attachments, beliefs and presupposition not only donʹt make a bed for dogmatism but also provide a condition in which other criticisms and interpretations will be read again and reinterpreted. It will follow that such a condition leads to new understandings and novel interpretive findings.
اطلاعات موجودي :
فصلنامه با شماره پیاپی 5 سال 1391
كلمات كليدي :
#تست#آزمون###امتحان