تحليلي بر تمايل دانشجويان به ايجاد كسب وكارهاي كوچك (مورد مطالعه: دانشجويان تحصيلات تكميلي پرديس كشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه رازي كرمانشاه)

An Analyzing Studentsʹʹ Willingness to Initiate Small Businesses (Case Study: Agriculture and Natural Resources Graduate Students in Razi University, Kermanshah)

اين پژوهش با هدف كلي تحليلي بر تمايل دانشجويان به ايجاد كسب وكارهاي كوچك انجام شد. جامعه آماري تحقيق شامل كليه‏ي دانشجويان تحصيلات تكميلي پرديس كشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه رازي كرمانشاه بود (N=151). با استفاده از جدول نمونه‏گيري كرجسي و مورگان تعداد 96 نفر از آن‏ها به روش نمونه‏گيري طبقه‏اي تصادفي با انتساب متناسب براساس رشته تحصيلي براي مطالعه انتخاب شدند. ابزار اصلي تحقيق براي جمع‏آوري داده‏ها پرسشنامه محقق ساخته و از پيش آزمون شده بود كه روايي آن توسط پانل متخصصان و پايايي آن توسط ضريب آلفاي كرونباخ تاييد شد. تجزيه و تحليل داده‏ها به‏وسيله نرم‏افزارSPSSwin18 انجام شد. نتايج تحقيق نشان داد كه بيش‏تر دانشجويان مورد مطالعه نگرش، دانش و تمايل مساعدي نسبت به ايجاد كسب وكارهاي كوچك ندارند. نتايج مقايسه ميانگين‏ها نشان داد كه بين نگرش، دانش و تمايل دانشجويان مورد مطالعه بر اساس شركت در دوره‏هاي آموزش كارآفريني اختلاف معني‏داري وجود دارد. همچنين نتايج تحليل همبستگي نشان داد كه بين دانش و نگرش دانشجويان با تمايل آن‏ها به ايجاد كسب وكارهاي كوچك رابطه مثبت و معني‏داري وجود دارد. علاوه بر اين، براساس نتايج تحليل عاملي، موانع ايجاد كسب وكارهاي كوچك را مي‌توان در چهار عامل؛ سرمايه‏اي، انگيزشي – ارتباطي، آموزشي و حمايتي- مهارتي طبقه‏بندي كرد.

The present study was conducted to analyze studentsʹ willingness to initiate Small businesses. The population of the research was comprised of all the graduate and postgraduat students of Agriculture and Natural Resources of Razi University of Kermanshah )N=151). Using Kerjcie & Morgan Sampling Table, 96 students were selected as the experimental sample employing stratified Proportional Sampling Method. The main instrument of the study was a researcher-made questionnaire together with a conducted pre-test. The validity and reliability of the instrument were respectively confirmed by a panel of experts and through calculation of Cronbachʹs Alpha coefficient. Data were analyzed by means of SPSSwin18 software. Results indicated that most of the participant students in the study were not of the appropriate attitudes, knowledge and willingness towards creating small enterprises. A comparison of means revealed significant differences between attitudes, knowledge and willingness of the students as regarded their participation in entrepreneurship education courses. Also correlation analysis showed a significant difference between knowledge and attitude of students with their tendency towards initiation of small enterprises. In addition, as based on the results of factor analysis , barriers in the way of small businesses to be initiated were categorized in five factors of 1) capital, 2) motivational-communicational, 3) educational, and finally 4) supportive-skilfulness.