عنوان مقاله :
وحدتگرايي و كثرتگرايي؛ دو جريان اصلي در تاريخ فلسفه سياسي
عنوان فرعي :
Unitarianism and Pluralism; Two main trends in the history of Political Philosophy
پديد آورندگان :
قرباني ، مهدي نويسنده داشجوي دكتري علوم سياسي ,
اطلاعات موجودي :
دوفصلنامه سال 1392 شماره 10
كليدواژه :
Political Philosophy , وحدتگرايي سياسي , فلسفه سياسي , كثرتگرايي سياسي , political monism , political pluralism
چكيده فارسي :
نظامهاي سياسي به نظامهاي وحدتگرا و كثرتگرا تقسيم ميشوند. وحدتگرايي در حوزه سياست در مورد انديشههايي به كار ميرود كه بر تمركز قدرت سياسي تاكيد كرده و حق حاكميت را منحصر به دولت و اراده آن ميداند. در مقابل، كثرتگرايي بر تنوع منابع قدرت و توزيع آن ميان گروههاي رقيب اصرار ميورزد. در طول تاريخ، اين دو جريان فكري ـ سياسي، طرفداران زيادي در ميان فيلسوفان سياسي داشته، و هر كدام براي اثبات ديدگاه خود، استدلالهاي گوناگوني را بيان كردهاند. به نظر ميرسد، كمتر فيلسوف سياسي را ميتوان يافت كه انديشههاي او در چارچوب يكي از اين دو جريان قابل طرح نباشد. با اين حال، هر دو جريان به يك اندازه قابل نقد بوده و هر دو راه افراط در پيش گرفتهاند. همين امر آنها را با چالشهايي در ساحت انديشه و عمل مواجه كرده است. فيلسوفان معاصر اسلامي، با درك درست از اين چالش، در جهت برونرفت از آن گامهاي موثري در بهرهمندي از مزاياي اين دو جريان و پرهيز از معايب آنها برداشته و انديشه وحدت در عين كثرت سياسي را مطرح نمودند.
چكيده لاتين :
Political systems can be divided into monist and pluralist systems in terms of their inclination towards monism or pluralism. In the field of politics, monism refers to those thoughts which concentrate on the centralization of authority and considers that only the state has the right and decision to rule. On the contrary, pluralism concentrates on the diversity of power resources and on distributing power among the competing groups. Throughout history, these two ideological-political trends have been supported by political philosophers, and each trend offers certain evidence to support its views. Apparently, there may be very few political philosophers whose thought cannot be discussed within the frame of one of these two trends, in spite of the degree of the attachment of each of these thinkers to these trends. However, these two trends can be equally criticized. In fact, these two approaches have gone to extremes, and so they face challenges in thought and practice. With their sound understanding of these challenges, contemporary Muslim philosophers have taken influential steps to eliminate these challenges, make use of the strengths of these two trends and avoid their weaknesses, and introduce the idea of monism along with political plurality.
چكيده عربي :
يمكن تقسيم الانظمه السياسيه من حيث النزعه الوحده والكثره الي انظمه ذات نزعه وحدويه وتعدديه (وحده وكثره). النزعه الوحدويه تستخدم في السياسه في مجال الافكار التي تتمركز علي السلطه وتري انّ حقّ السياده حكرٌ علي الحكومه وارادتها. وفي مقابل ذلك فانّ النزعه التعدديه توكد علي ضروره تنوع مصادر السلطه وتوزيعها بين الفيات المنافسه. وعلي مرّ العصور استقطب هذين التيارين الفكريين السياسيين الكثير من المويدين من الفلاسفه السياسيين وكلّ واحدٍ منهم طرح استدلالاتٍ متنوعهً لاجل اثبات رايه. ويبدو انّه قلّما يوجد فيلسوف سياسي يطرح رويته خارج نطاق هذين التيارين رغم امكان كون عمق هذا التعلق يختلف بين مفكرٍ وآخر، ومع ذلك يمكن انتقاد كلا التيارين علي حدٍّ سوا وبمستوي واحد. الحقيقه هي انّ كلا هذين التيارين قد اتبع سبيلاً مبالغاً فيه مما ادي الي مواجهتهما لتحديات علي صعيدي الفكر والتطبيق، فالفلاسفه المسلمون المعاصرون من خلال فهمهم الصايب لهذا التحدّي قد اتخذوا خطوات موثره للخروج منها ولاجل استثمار مزايا هذين التيارين ولاجتناب معايبهما لذلك طرحوا الوحده في عين الكثره.
عنوان نشريه :
معرفت سياسي
عنوان نشريه :
معرفت سياسي
اطلاعات موجودي :
دوفصلنامه با شماره پیاپی 10 سال 1392
كلمات كليدي :
#تست#آزمون###امتحان