تجربه خانواده ازاهداي اعضاي بيمار مرگ مغزي :يك مطالعه كيفي

The Family Members’ Experience of Donating Organs of Brain Dead Relatives; a Qualitative Phenomenology Study

اهداف: از مهمترين منابع تامين عضو براي بيماران با نارسايي اعضا ، بيماران مرگ مغزي هستند. مطالعه حاضر به منظور تبيين درك واقعي تجارب خانواده هاي بيماران مرگ مغزي اهدا كننده عضو با روش كيفي انجام شد. روش‌ها: اين مطالعه از نوع پديدار شناسي بود و اين تجربه را با مصاحبه هاي بدون ساختار و عميق مورد مطالعه قرار داد. داده ها پس از مصاحبه با 13 فاميل درجه يك از 8 خانواده بيمار مرگ مغزي به اشباع رسيد. داده ها با روش تحليل مطالعات كيفي و منطبق بر رويه كلايزي مورد تحليل قرار گرفت. يافته‌ها: نتايج در قالب چهار مفهوم كلي رويا رويي با واقعيت، ترس و ترديد، وابستگي و تعالي طبقه بندي شدند. هر كدام از اين مفاهيم به نمايه هاي كوچكتري تقسيم شدند. در گروه رويارويي درونمايه هاي آگاهي، نگراني، مجهولات، برخورد با افراد و خانواده و ارتباط درمانگر؛ در گروه ترس و ترديد، ترس از پشيماني، احتمال بهبودي، عدم تاييد ديگران، اعتقادات خاص، افكار وسواسي؛ در گروه تعالي، پذيرش واقعيت، نوع دوستي، اعتقادات مذهبي، رشد كردن در شرايط سخت؛ و در گروه وابستگي، علايق، توقعات و روابط عاطفي قرار گرفت. نتيجه‌گيري: حمايت مناسب از خانواده ها در شرايط بحراني ضروري است. معاني استخراج شده از تجربه خانواده ها نشان داد كه تمامي آنها نيازمند همراهي تيم درمان با آنها هستند و بايستي به آنها كمك شود تا بر مجهولات و ناشناخته هاي ذهن خود فايق آيند و درك بهتري از اين شرايط برايشان فراهم شود. لذا با تقويت روحيه انسان دوستانه و مذهبي در افراد، بروز افكار و عوامل مداخله گر نامناسب در روند پذيرش اين بحران كاهش مي يابد.

Aims: Brain dead patients are one of the important sources of organs for patients with organ failure. The aim of this research was to show the experience of the families of brain dead, organ donating patients; with qualitative methods in Kerman city. Methods: This was a phenomenological study that investigated this experience by deep and non structural interviews. Data saturation was achieved after interviewing 13 first degree relatives of 8 brain dead patients. Data was analyzed by qualitative methods and according to Colaizzi’s method. Results: Four main themes emerged from the data; encountering reality, fear and hesitation, dependence and sublimation. Each theme was divided into subthemes. The subthemes of encountering reality were knowledge, anxiousness, queries, dealing with people and families, and therapists’ relation. The subthemes of fear and hesitation were fear from remorse, probability of survival, inapproval of others, special believes, and obsessive thoughts. The subthemes of sublimation were accepting reality, altruism, religious believes and growing up in tough conditions. And the subthemes of dependence were interest, expectations and emotional ties. Conclusion: Appropriate support of families in these critical situations is necessary. The items extracted from family experiences showed that all of them need the companionship of the therapy team and need support to overcome their queries and gain a better understanding of the situation. Therefore by strengthening the humanitarian and religious believes in people, inappropriate thoughts and intervening factors will decrease during the time of accepting this situation.