ارزيابي عملكرد امور مالياتي براساس مدل كارت امتيازي متوازن

Performance Evaluation in Taxation Affairs based on Balanced Scorecard Model

راز موفقيت شركت هاي عصر اطلاعات در سرمايه گذاري و مديريت بر روي دارايي هاي معنوي است. از اين رو، روش ارزيابي متوازن (BSC) ابزاري موثر و تاييد شده در پاسخ به نياز ما پا به عرصه گذاشت تا با ترجمه ي دارايي هاي نامشهود به ارزش واقعي براي همه افراد ذي نفع يك سازمان، به سازمان ها اجازه دهد تا راهبردهاي متمايزكننده خود را با موفقيت پياده كنند. هدف از اين پژوهش ارزيابي عملكرد امور مالياتي شهر سنندج بر اساس كارت امتيازي بود. در اين پژوهش مدلي مبتني بر نقشه راهبردي كاپلان و نورتون در سازمان هاي دولتي و غير انتفاعي طراحي شد. اين پژوهش از نظر هدف كاربردي و با توجه به روش اجرا، توصيفي- پيمايشي است. در اين پژوهش، براي تحليل ميزان رعايت هر يك از چهار منظر سيستم كارت امتيازي متوازن در امور مالياتي شهر سنندج، با توجه به مستندات، آمار واقعي و هم چنين از پرسش نامه در قالب مقياس پنج رتبه اي ليكرت استفاده شده است. نتايج تجزيه و تحليل داده هاي هر چهار فرضيه نشان داد كه فرضيه اول (منظر مالي) و فرضيه دوم (منظر موديان) مورد تاييد قرار گرفتند و فرضيه سوم (منظر فرايندهاي داخلي) و فرضيه چهارم (منظر رشد و يادگيري) تاييد نشد.

The secret of corporate success in the information era depends on investing and managing spiritual assets. Therefore, Balanced Scorecard (BSC) is an effective and verified tool to the real value in a way to let the organization beneficiaries to execute their excelling strategies with success. This article tries to assess the taxation affairs of Sanandaj city on the basis of balanced scorecard. In this research, a model was formulated according to the strategic Kaplan and Norton map for public and non-profitable organizations. Real statistics and a questionnaire were used in the framework 5-rank Likert scale in order to analyze the extent to which the four balanced scorecard system perspectives were considered in Sanandaj taxation affairs. All four hypotheses were tested and the data were analyzed to show that the 1st hypothesis (financial perspective) as well as the 2nd one (taxpayersʹ perspective) were confirmed while the 3rd and 4th hypotheses (internal perspective and growth/learning perspective, respectively) were rejected.