رابطه بين ارزش افزوده اقتصادي و سرمايه فكري با ارزش بازار

The Relation Between Economic Value Added and Intellectual Capital With the Market Value

دنياي كسب و كارامروز، عرصه سازمانهاي دانش محور است و با گسترش فناوري اطلاعات از سالهاي بعد از 1990، الگوي اقتصاد جهاني تغيير اساسي كرد. در اقتصاد امروز، دانش به عنوان مهمترين سرمايه، جايگزين سرمايه مالي و فيزيكي شده است. اين تحقيق به بررسي و مقايسه قدرت توضيحي اثرات ارزش افزوده اقتصادي، سود حسابداري و سرمايه فكري در تعيين ارزش شركت‌ها در بورس اوراق بهادار ايران مي پردازد. جامعه آماري شامل شركت‌هاي پذيرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران مي‌باشد. براي آزمون فرضيه‌ها و مدل‌ها از معيار ضريب همبستگي به همراه ضريب تعيين تعديل شده آزمون رگرسيون استفاده گرديد. نتايج نشان مي دهد كه سود باقيمانده محاسبه شده به روش حسابداري بهتر از روش ارزش افزوده اقتصادي، ارزش شركت را تبيين مي كند. علاوه بر اين، مدل هاي تعيين كننده ارزش شركت كه متغيير هاي سرمايه فكري به آنها افزوده شده است نسبت به مدل هايي كه اين متغيير‌ها را ندارد قدرت تبيين نسبي بالاتري دارند.

Maintain that firm value is composed of financial capital and intellectual capital. This Research investigate and compare economic value added, accouting earning and intellectualcapital effects on firms value. Therefore,companieslisted inTehran Stock Exchangedata form period 2005 to 2009 with regression test to test hypotheses and comparing the models used. The research used ohlson valuationmodel. The research results show residual income based on accounting earning is better than that based on EVA in its capacityto explain valuations in a firmsmarket value. Moreover We also find valuation models intellectual capital added to them have a higher capecity in explain firm value.