ارايه يك روش تركيبي در تدوين روش شناسي پياده سازي مديريت دانش

A Hybrid Method to Develop KM Implementation Methodology

زماني كه سازمان‌ها به منظور بهبود عملكرد كسب‌وكار و افزايش ظرفيت نوآوري خود در تلاش هستند، توجه‌شان به‌طور فزاينده‌اي بر چگونگي مديريت دانش‌شان متمركز مي‌شود. اين دليلي براي پاسخ به اين سيوال است كه چرا دانش يك اسلحه‌ استراتژيك براي كسب مزيت رقابتي در دنياي كسب‌وكار امروزي است. يكي از دلايلي كه خيلي از سازمان‌ها هنوز هم با مديريت دانش مشكل دارند و در به دست آوردن مزاياي بالقوه‌ آن به‌طور كامل، با شكست رو‌به‌رو مي‌شوند، ناشي از فقدان يك پايه‌ علمي به منظور راهنمايي آنها در پياده‌سازي آن است. يك چارچوب پياده‌سازي مديريت دانش قوي، با فراهم نمودن اصول و دستورالعمل مناسب به سازمان‌ها كمك مي‌كند تا اين مشكل را برطرف نمايند. اين پژوهش به منظور فراهم نمودن يك روش‌شناسي جامع، هفت تواناساز مديريت دانش و شش فرآيند مديريت دانش را به‌عنوان معيارهايي براي پياده‌سازي مديريت دانش در سازمان انتخاب كرده است. اين پژوهش از نوع پژوهش كاربردي بوده و در يكي از صنايع كشتي‌سازي كشور پياده‌سازي شده است. داده‌ها از طريق پرسشنامه و مصاحبه با مسيولان جمع‌آوري شده و از تكنيك تصميم‌گيري چند معياره و آنتروپي شانن جهت جمع‌بندي يافته‌ها استفاده شده است. در ارزيابي صورت گرفته عواملي مانند فرهنگ و منابع انساني در توانمندسازها و خلق دانش در فرآيندها، به عنوان اولويت‌هاي سازمان به منظور شروع برنامه‌هاي مديريت دانش انتخاب شدند كه بر مبناي آن استراتژي دانش سازمان مشخص شده و برنامه‌هاي بهبود دانشي تدوين گرديده است.

As organizations strive to improve their business performance and capacity for innovation, their attention is increasingly focused on how to conduct knowledge management. This cites a reason why utilizing organizational knowledge gives a strategic leverage to gain a competitive advantage in today’s business environment. A major factor causing the organizations shy away from Knowledge Management (KM) and failing to fully enjoy its privileges could be lacking a scholarly sound implementation framework that helps organizations to fulfill such a goal by providing the guidelines concerned. This study was conduced with the aim of providing a comprehensive methodology, based on a holistic framework, called I2CE. In order to achieve this aim, the study is focused on seven knowledge enablers and six knowledge processes. This research is an applied one, conducted in shipyard industry. The data were gathered through questionnaire and interview techniques. The data were later analyzed through Multi-Attribute Decision-Making Shannon Entropy technique. In the final assessment, the factors such as culture and human resources were categorized in “knowledge enablers” while knowledge creation was classified in the “processes.” Both groups were identified as the organizational preferences to embark on Knowledge Management (KM) initiatives with the aim of defining the knowledge strategy of the organization and devising the knowledge improvement programs.