بررسي ابعاد و مولفه هاي شايسته سالاري در مديران و كاركنان موسسات آموزشي

Dimensions and Components of Meritocracy in Managers and Employees of Educational Institutions

مفهوم شايسته‌سالاري در مباني سازمان و مديريت، علاوه بر اينكه دربردارنده‌ مشخصه‌هايِ نموديِ انتخاب، انتصاب و نگهداري مديران است، به ‌طور مشخص شاملِ فاكتورهايِ كليدي وسيعي است كه هنوز در استقرار نظام شايسته‌سالار بر آن اتفاق‌نظر عمومي حاصل نيست. بر اين اساس هر گونه تحليل پيرامون ريشه‌ها، چالش‌ها و موانع آن، مطالعه‌اي گسترده و فراگير را مي‌طلبد. در نتيجه‌ پژوهش حاضر با هدف بررسي ابعاد و مولفه‌هاي شايسته‌سالاري مديران و كاركنان در يكي از موسسات آموزشي كشور، طرح‌ريزي و انجام شد. روش پژوهش در مطالعه حاضر از نوع توصيفي، اكتشافي و روش جمع‌آوري داده‌ها كتابخانه‌اي- ميداني بود. جامعه آماري پژوهش شامل كليه اعضاي رسمي و غيررسمي يكي از موسسات آموزشي كشور به تعداد 521 نفر بود كه نمونه تحقيق با استفاده از جدول مورگان 220 نفر انتخاب شد. پايايي پرسشنامه‌ها به روش آلفاي‌كرونباخ براي مولفه‌هاي ابعاد شايسته‌سالاري برابر 87/0 محاسبه و تاييد گرديد. همچنين استاندارد بودن پرسشنامه‌ها و هنجاريابي آن ها در پژوهش هاي داخلي، روايي آزمون را تامين ‌نمود. سپس جهت شناسايي ابعاد شايسته‌سالاري از تحليل عاملي و روش مولفه‌هاي اصلي استفاده شد و از طريق تحليل اكتشافي، 10 عامل اصلي شناسايي و از طريق تحليل عاملي تاييدي، اين 10 عامل مجدداً مورد تاييد قرار گرفت. روش‌هاي آماري بi كار گرفته شده در اين پژوهش از طريق نرم‌افزار LISREL و SPSS بود. هم‌چنين نتايج تحليل عاملي تاييدي نشان داد كه تمامي شاخص‌هاي برازش مدل تاييد مي‌شوند و در بررسي ابعاد شايسته‌سالاري مشخص شد كه بين ميانگين برخي ابعاد در مديران و كارمندان تفاوت معني‌داري ديده مي‌شود.

The concept of meritocracy in the principles of organization and management, in addition to involving the characteristic manifestation of selection, appointment and retention of managers, specifically includes a range of key factors to build a system of meritocracy, upon which there has not been a general consensus so far. Accordingly, any analysis concerning the origins, challenges and obstacles requires broad and inclusive studies. Hence, this study is aimed to assess the dimensions and components of meritocracy in managers and employees of the Islamic Azad University of Sanandaj. The research is a descriptive - exploratory one which uses documentary and field data collection methods. The research statistical population consisted of all managers and employees of the Islamic Azad University of Sanandaj, totaling a number of 521 people. 220 people were selected as the research samples, using Morgan method. Reliability of the questionnaire on the component dimensions of meritocracy was approved to be 0/87 through Cronbachʹs alpha method. Meanwhile, the validity of the test was checked through questionnaires standardization and their normality in the internal research. However, factor analysis and principal component methods were employed to identify aspects of meritocracy; accordingly, exploratory analysis identified a number of 10 leading causes, later reaffirmed through confirmatory factor analysis. Software statistical methods of the study were LISREL and SPSS. The results of confirmatory factor analysis confirmed all model parameters. The study asserted that there are significant differences between the average of some dimensions of meritocracy in the managers and that of the employees.