شماره ركورد :
682792
عنوان مقاله :
بررسي نقش پياده سازي مديريت دانش بر افزايش بهره وري نيروي انساني در دانشگاه آزاد اسلامي واحد تبريز
عنوان فرعي :
Investigating the Role of Knowledge Management Implementation in Labor Productivity in Islamic Azad University Tabriz Branch
پديد آورندگان :
ايران‌زاده، سليمان نويسنده دانشيار، دانشگاه آزاد اسلامي، واحد تبريز، گروه مديريت صنعتي، تبريز، ايران , , پاكدل بناب، مهدي نويسنده عضو باشگاه پژوهشگران جوان، دانشگاه آزاد اسلامي واحد تبريز، تبريز، ايران. ,
اطلاعات موجودي :
فصلنامه سال 1393 شماره 28
رتبه نشريه :
علمي پژوهشي
تعداد صفحه :
24
از صفحه :
51
تا صفحه :
74
كليدواژه :
بهره وري , دانشگاه آزاد اسلامي , مديريت دانش
چكيده فارسي :
هدف پژوهش حاضر، تعيين نقش اجراي مديريت دانش بر افزايش بهره وري نيروي انساني دانشگاه آزاد اسلامي واحد تبريز مي باشد. روش پژوهش حاضر توصيفي از نوع پيمايشي و از حيث هدف نيز كاربردي است. جامعه آماري اين پژوهش، كاركنان دانشگاه آزاد اسلامي واحد تبريز به تعداد 680 نفر را شامل مي شود. روش نمونه گيري در اين مطالعه، تصادفي طبقه اي بوده كه از طريق جدول نمونه گيري مورگان به تعداد 245 نفر محاسبه شده است. ابزار گردآوري داده ها شامل دو پرسشنامه مديريت دانش و بهره وري مي باشد. پرسشنامه مديريت دانش بر اساس مدل پروبست و همكاران بوده و هفت مولفه (شناسايي دانش، كسب دانش، توسعه دانش، تسهيم دانش، نگهداري دانش، استفاده از دانش و در نهايت ارزيابي مديريت دانش) در بر مي گيرد. پرسشنامه بهره وري به صورت محقق ساخته بوده، كه بر اساس مدل اچيو طراحي شده است و حاوي شاخص هاي (اعتبار تصميمات، شناخت شغلي، بازخورد عملكرد، سازگاري با محيط، رضايت از محل كار و انگيزه) مي باشد. براي تجزيه و تحليل داده ها پس از تست نرمال بودن با استفاده از آزمون كلموگروف-اسميرنف، از آزمون رگرسيون دوگانه و چندگانه استفاده شده است. نتايج حاصل از تجزيه و تحليل داده ها نشان مي دهد كه هر يك از هفت عامل پياده‌سازي مديريت دانش (شناسايي دانش، كسب دانش، توسعه دانش، تسهيم دانش، نگهداري دانش، استفاده از دانش، و در نهايت ارزيابي مديريت دانش) بر افزايش بهره‌وري كاركنان در دانشگاه آزاد اسلامي واحد تبريز موثر مي‌باشد. و به ترتيب اولويت عامل نگهداري دانش داراي بيشترين مقدار (33/0) است و قوي ترين سهم يگانه براي تبيين متغير ملاك را فراهم مي كند و مي تواند 33 درصد از تغييرات متغيير بهره‌وري نيروي انساني را پيش‌بيني كند. سپس به ترتيب اولويت، استفاده از دانش (31/0)، ارزيابي مديريت دانش (27/0)، كسب دانش (17/0)، شناسايي دانش (10/0)، تسهيم دانش (08/0) و در نهايت توسعه دانش (06/0)، در كل سطح معنا داري مدل، با مقدار 25/13F= و با دوربين واتسن (06/2) و سطح معنا داري (000/0=Sig) مورد تاييد مي‌باشد.
چكيده لاتين :
We aimed to determine the role of knowledge management implementation in labor productivity in Islamic Azad University, Tabriz. The research method was descriptive and its objectives were practical. The study population consisted of 680 employees of Islamic Azad University of Tabriz. Through the use of stratified random sampling, the sample was calculated 245 by Morgan sampling table. Data collection included two questionnaires: knowledge management and employee productivity. Knowledge management model was based on Probest et al model and had seven components including knowledge identification, knowledge acquisition, knowledge development, knowledge sharing, knowledge storage, knowledge usage and finally evaluation of knowledge management. Employee productivity model was based on Achive model and contained indicators such as credit of decisions, job knowledge, performance feedback, environmental compatibility, workplace satisfaction and motivation. After testing for normality using the Kolmogorov - Smirnov test, we used double and multiple regressions to analyze the data. The results of the data analysis show that each of the seven factors of implementing knowledge management (knowledge identification, knowledge acquisition, knowledge development, knowledge sharing, knowledge storage, knowledge usage and finally evaluation of knowledge management) is efficient to improve the productivity of the employees in Islamic Azad University of Tabriz. According to the results, knowledge storage maintains the highest level (0.33) and provides the strongest contribution to explaining the criterion variable and can predict 33 percent of the changes in labor productivity. Then the order of preference is as follows: knowledge usage (0.31), the evaluation of knowledge management (0.27), knowledge acquisition (0.17), knowledge identification (0.10), knowledge sharing (0.08) and knowledge development (0.06). It is confirmed that the significance of the model is F=13.25 and by Watson cameras (2.06) significance level is (Sig= 0.000).
سال انتشار :
1393
عنوان نشريه :
مديريت بهره وري
عنوان نشريه :
مديريت بهره وري
اطلاعات موجودي :
فصلنامه با شماره پیاپی 28 سال 1393
كلمات كليدي :
#تست#آزمون###امتحان
لينک به اين مدرک :
بازگشت