بررسي وضعيت كيفيت تحصيلات تكميلي از ديدگاه دانشجويان دوره هاي تحصيلات تكميلي در دانشگاه شيراز

The study of status quality of complementary education from perspective of complementary education in the University of Shiraz

هدف از مقاله حاضر، بررسي وضعيت كيفي دوره هاي تحصيلات تكميلي در دانشگاه شيراز بود. تحقيق انجام‌گرفته از نوع توصيفي هست. بدين منظور 240 نفر از دانشجويان دوره هاي تحصيلات تكميلي از دانشگاه شيراز با استفاده از روش نمونه گيري تصادفي طبقه اي انتخاب شدند كه180 نفر از آن‌ها را دانشجويان كارشناسي ارشد و 60 نفر را دانشجويان دكترا شامل شدند. پرسش نامه ي مورداستفاده در اين پژوهش، پرسش نامه ي مورداستفاده‌ي بلوچزهي (1389) بر اساس ابعاد مقياس سركوال بود كه پايايي آن با استفاده از روش آماري آلفاي كرونباخ 90/. گزارش‌شده است. روايي پرسش نامه با استفاده از روش روايي صوري و پايايي آن از طريق روش آلفاي كرونباخ 89/. محاسبه گرديد. كيفيت تحصيلات تكميلي در دانشگاه شيراز بر اساس پنج بعد ملموسات، قابليت اطمينان، پاسخگويي، امنيت و همدلي موردبررسي قرار گرفت. عمده ترين يافته هاي اين پژوهش عبارت‌اند از: وضعيت كيفيت دوره هاي تحصيلات تكميلي از ديدگاه دانشجويان كارشناسي ارشد و دكترا در سطح مطلوب و مورد انتظاري نبوده است و ميانگين بعد ملموسات و همدلي از ساير مولفه‌ها بالاتر بوده است. يافته هاي ديگر نشان داد كه بين دو گروه علوم انساني و غير علوم انساني تفاوت معناداري وجود داشته و دانشجويان علوم انساني كيفيت خدمات ارايه‌شده را در حد مطلوب تري دانسته اند كه اين تفاوت در بعد همدلي از ساير ابعاد بارزتر بوده است. همچنين تفاوت در بين دانشكده ها نيز وجود داشته به‌طوري‌كه دانشجويان دانشكده حقوق و علوم سياسي و دانشجويان دانشكده كشاورزي به ترتيب بيشترين و كمترين رضايت را از وضعيت موجود داشته اند. اما يافته هاي ديگر پژوهش نشان داد كه بين دانشجويان دختر و پسر و همچنين بين دانشجويان كارشناسي ارشد و دكترا در بيان وضعيت كيفي تفاوت معناداري وجود ندارد.

T his study was to investigate the quality of higher education in the University of Shiraz. The study was a descriptive one which random sampled 240 of graduate students 180 of whom were doing their Master’s and 30 were PhD candidates. The implemented questionnaires was the one used by Baloochzahi (1389) and also based on Servqual theory with a reliability 0.90 computed by Cronbach Alpha. Its validity was also tested by content analysis method. The quality of complementary education at the University of Shiraz was assessed in five dimension, namely, tangibility; reliability; responsibility; assurance and empathy. The significant findings are as follows: (1) the quality of complementary education is lower than expected in graduate and postgraduate levels as the tangibility and empathy means were higher compared to the other dimensions. (2) A meaningful difference was noticed between the students of humanities and the rest of participants. Humanity students acknowledged the quality of services as higher and more appealing and this was very distinct regarding empathy. The distinction was also noticed between the faculties, as students of law and students of agriculture reported the most and the least satisfaction respectively. It is worth mentioning that no meaningful difference was noticed between males and females or between students doing their Master’s and PhD candidates regarding how they viewed the quality of service.