محيط اطلاعاتي بدون ساختار، سبك‌هاي شناختي سرمايه گذاران، و ظرفيت پردازش اطلاعات انساني

Unstructured Information Environment, Decision Making, Cognitive Styles, and Human Information Processing Capacity

پژوهش‌هاي نشان مي‌دهد كه ظرفيت پردازش اطلاعات توسط انسان محدود مي باشد. همچنين اين رابطه مي‌تواند تحت تاثير ساختار اطلاعات نيز قرار بگيرد. در اين پژوهش براي آزمون اين فرضيه از يك الگوي شناختي و رفتاري استفاده مي‌شود. پژوهش از لحاظ قلمرو موضوعي در حوزه پژوهش‌هاي مربوط به «الگو عدسي برونزويك» در حسابداري رفتاري قرار مي‌گيرد. دوره زماني پژوهش در 1390 و 1391 مي‌باشد. براي اهداف پژوهش افراد گروه آزمايش(176 نفر) به چهار سبك غالب رهنمودي، تحليلي، ادراكي، و رفتاري طبقه‌بندي شدند. همچنين، سرمايه گذاران از لحاظ نيمكره غالب مغز و از لحاظ پيچيدگي شناختي و سطح تحمل شرايط عدم اطمينان مورد طبقه‌بندي قرار گرفتند. يافته‌هاي مطالعه نشان مي‌دهد كه سبك‌هاي تصميم‌گيري با نيمكره غالب چپ مغز به طور ميانگين زمان بيشتري را صرف پردازش اطلاعات مي‌كنند. همچنين سبك تصميم‌گيري تحليلي نسبت به ساير سبك‌ها بيشترين زمان را صرف پردازش اطلاعات مي‌كنند. به علاوه، نتايج نشان مي‌دهد كه سبك‌هاي با نيمكره غالب چپ مغز به منظور تصميم‌گيري خود به طور ميانگين اطلاعات بيشتري را پردازش مي‌كنند. همچنين سبك تصميم گيري رفتاري نسبت به ساير سبك ها كمترين حجم اطلاعات را براي تصميم‌گيري نياز دارد.

Most researches show that human power in processing information is limited. Also, information structure may influence this process highly. In this study, to evaluate different decision making methods, a cognitive and behavioral model is used. The fields of this research in the area of territory subject to the theory of information overload and processing Brunswick Leans Model is in the behavioral accounting discipline. This research has a quasi-experimental method. In this study, the experimental group of 176 respondents was classified in four dominant styles of directive, analytical, conceptual, and behavioral sense. Also, the study takes a classification of investors with respect to brain dominant style, cognitive complexity, and the tolerance level under uncertainty situation. The evidence revealed that a left-brain dominant style, on average, spends more time to process information. Also, the analytical decision-making style spends more time than the other styles to process information. The evidence, in addition, showed that the left-brain dominant style, on average, takes more information items to process to make decision. Also, the behavioral decision-making style needs the lowest information items to make decision