كيفيت زندگي زنان يايسه شهر تهران

Quality of life in postmenopausal women in Tehran

زمينه و هدف: عوارض يايسگي به كاهش كيفيت زندگي در زنان منجر مي‌شود. شناخت اين مرحله به‌عنوان فرايند طبيعي در زندگي زنان در كنترل موثر مشكلات آنان در اين دوره مهم است. هدف اين مطالعه تعيين ابعاد چهارگانه كيفيت زندگي زنان يايسه (وازوموتور، روحي- اجتماعي، جسمي و جنسي( در شهر تهران است. مواد و روش‌ها: در اين مطالعه توصيفي تحليلي، 700 نفر از زنان يايسه شهر تهران با استفاده از فرمول تعيين حجم نمونه براي برآورد نسبت يك پديده به روش نمونه‌گيري تصادفي ساده 700 نفر از زنان يايسه شهر تهران انتخاب شدند. ابزار گردآوري داده‌ها پرسشنامه استاندارد كيفيت زندگي زنان يايسه بود. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار SPSS14 و در سطح معناداري 05/0 با استفاده از روش‌هاي توصيفي (ميانگين، انحراف معيار، فراواني مطلق، فراواني نسبي) و تحليلي (آزمون كاي‌اسكوير) مورد تجزيه‌وتحليل قرار گرفت. يافته‌ها: ميانگين نمره كل كيفيت زندگي زنان يايسه موردبررسي 43/28 (متوسط) به دست آمد. بالاترين نمره ميانگين مربوط به بعد فيزيكي (09/3 ± 97/23) و كمترين نمره ميانگين مربوط به بعد وازوموتور (84/0±29/3) بود. همچنين ميان كيفيت زندگي آنان با شغل (04/0p= ) و ميزان درآمد (009/0p= ) ارتباط معنادار آماري مشاهده شد؛ به اين صورت كه خانم‌هاي يايسه خانه‌دار و همچنين زنان با ميزان درامد بيشتر از كيفيت زندگي بهتري برخوردار بودند. نتيجه‌گيري: كيفيت زندگي زنان مورد بررسي مطلوب نيست و طراحي مداخلات مناسب براي بهبود كيفيت زندگي آنان ضروري است. نوع مقاله: مطالعه پژوهشي

Background & Objective: Menopausal symptoms in women lead to decreased quality of life. Understanding this natural process in a womanʹs life during is important in effective control of their problems during this period. The purpose of this study was to determine the four (vasomotor, mental-social, physical and sexual) dimensions of quality of life of postmenopausal women in Tehran in 2007. Methods: In this descriptive-analytical study, sample size was determined by using the formula for estimating the proportion of a phenomenon and 700 postmenopausal women randomly selected in Tehran. The data gathering tool was Menopause-Specific Quality of Life Questionnaire (MENQOL). Data were analyzed in SPSS14 by using descriptive tests (such as mean, standard deviation, frequency, relative frequency) and analytical test (Chi- square) at the 0.05 significance level. Results: Quality of Life of women under study was moderate. The highest mean score was related to physical dimension (23.97±3.09) and the lowest mean score was related to vasomotor dimension (3.29±.84). A significant correlations between their quality of life and their occupation (p=0.04) and income (p=0.009) were also seen. It means postmenopausal women housewives and women with higher income had better quality of life to enjoy. Conclusion: The quality of life is not desirable in these women. Developing some interventions to improve their quality of life is necessary. Paper Type: Research Article.