بررسي اثرات استفاده از منابع مختلف روغن در جيره فلاشينگ و ارتباط آن با برخي از صفات توليدمثلي بز مرخز

The present experiment was performed to study the relationship between sources of oil in flushing ration and reproductive efficiency of Markhoz goats. For this purpose, the correlation between some bl

تحقيق حاضر به منظور بررسي ارتباط بين منابع مختلف چربي در جيره فلاشينگ با راندمان توليدمثل بزهاي مرخز انجام شد. بدين منظور ميزان همبستگي بين متابوليت‌‌هاي تغذيه‌‌اي و هورموني با تعداد نتاج حاصل از هر زايش، برآورد گرديد. سي و دو راس بز ماده مرخز با ميانگين وزن 62/1±44 كيلوگرم مورد استفاده قرار گرفت. تيمارها شامل: گروه A (روزانه400 گرم دانه جو به ازاي هر راس + جيره پايه، گروه 1B (روزانه 93 گرم روغن آفتابگردان + جيره پايه)، گروه 2B (روزانه 88 گرم روغن سويا + جيره پايه) و گروه C بعنوان تيمار كنترل كه بزها فقط جيره پايه دريافت نمودند. دوره فلاشينگ 4 هفته قبل و 2 هفته بعد از تلقيح مصنوعي بود. بزها به مدت 18 روز با استفاده از سيدر همزمان‌سازي فحلي شده و 48 ساعت پس از سيدربرداري با اسپرم تازه تلقيح گرديدند. خون‌گيري از بزها در 3 نوبت بعد از سيدربرداري و 20 روز بعد از تلقيح مصنوعي انجام شد. استفاده از جيره‌هاي فلاشينگ ميزان باروري و بزغاله‌زايي را بهبود بخشيد (01/0 > P). مصرف منابع چربي در دوره فلاشينگ باعث افزايش وزن تولد نتاج شد (01/0 > P). همبستگي غلظت استروژن، گلوكز و پروتيين سرم در فاز فوليكولي با تعداد نتاج معني‌دار بود (05/0 > P). همبستگي بين استروژن و پروتيين سرم با تغذيه جيره فلاشينگ مثبت و معني‌‌دار بود (02/0 > P). بر اساس مدل ارايه شده، تغيير در غلظت استروژن در فاز فوليكولي نسبت به ساير متابوليت‌هاي اندازه‌گيري شده بيشترين تاثير را بر تعداد نتاج به همراه داشت (01/0 > P). در 20 روز بعد از تلقيح، ميزان همبستگي بين غلظت پروژسترون با تعداد نتاج مثبت و معني‌دار بود (58/0r= ،01/0 > P). بطوركلي نتايج اين تحقيق نشان داد كه تغذيه منابع چربي و جو در دوره فلاشينگ باعث بهبود صفات توليدمثلي در بز مرخز شدند.

The present experiment was performed to study the relationship between sources of oil in flushing ration and reproductive efficiency of Markhoz goats. For this purpose, the correlation between some blood metabolites and hormone with number of offspring was estimated. Thirty-two Markhoz goats with average body weight of 44 ± 1.62 kg were used. Flushing treatments were including: group A (400 g barley grain), group B1 (93 g sunflower oil), group B2 (88 g soybean oil) and group c or control (basal diet). Flushing period started 4 weeks before and continued 2 weeks later of artificial insemination. Estrus was synchronized using CIDR for 18 days and goats were inseminated with fresh semen 48 h after CIDR removing. Blood samples collected three times after CIDR removal and 20 days after artificial insemination. All of the flushing rations improved fertility and kidding rates (P < 0.01). Consumption of fat in the flushing rations, increased birth weight (P < 0.01). There was a significant correlation between blood estrogen, glucose and protein levels in the follicular phase with kidding rate (P < 0.05). A positive correlation was found between estrogen and serum protein with flushing rations (P < 0.02). Based on the proposed model, estrogen changes had the greatest impact on the number of offspring among the metabolites at follicular phase (P < 0.01). At 20 days after insemination, a positive and significant correlation was found between progesterone and number of offspring (r= +0.58) (P < 0.01). Overall, these results indicate that dietary fat sources and barely during the flushing period improve reproductive traits in Markhoz doe.