شماره ركورد :
695221
عنوان مقاله :
تحول زيبايي‌شناسي در فلسفه هنر هگل
عنوان فرعي :
The Transformation of Aesthetics in Hegel’s Philosophy of Art
پديد آورندگان :
مسگري، احمد علي اكبر نويسنده . استاديار گروه فلسفه، دانشكده ادبيات و علوم انساني، دانشگاه شهيد بهشتي , , ساعتچي، سيد محمد مهدي نويسنده . دانشجوي رشته فلسفه در مقطع دكتري، دانشگاه شهيد بهشتي ,
اطلاعات موجودي :
فصلنامه سال 1392 شماره 69
رتبه نشريه :
علمي پژوهشي
تعداد صفحه :
19
از صفحه :
127
تا صفحه :
145
كليدواژه :
حقيقت , زيبايي شناسي , فلسفه هنر , مطلق , هنرهاي زيبا , هگل
چكيده فارسي :
هگل طرح سوبژكتيو و تقليل‌گرايانه پروژه زيبايي شناسي در فلسفه عصر روشنگري را در نظام فلسفي خود دگرگون كرده و مسير تازه اي را جايگزين آن مي‌كند، به طوري كه در اين رويكرد تازه،‌ موضوع «ذوق» جاي خود را به بازانديشي پيرامون نسبت هنر و حقيقت مي‌دهد. هگل با تجديد نظر در ميراث انديشه روشنگري و به تبع آن، ممتاز كردن هنر در حيطه زيبايي‌شناسي (كه پيشتر زيبايي طبيعي و هنري را در بر مي‌گرفت) آن را صراحتاً نمودي از حقيقت در جرياني تاريخي خواند. در نظام كلي فلسفه هگل، هنر به همراه دين و فلسفه، عظيم ترين نمود تجلي حقيقت است، ليكن در امر محسوس. زيبايي‌‌شناسي هگل با رويكرد ديالكتيكي خود، بدون قصد بازگشت به دوره پيشانقدي، به دنبال گشودن افق تازه‌اي براي فلسفه هنر و در نتيجه، آگاهي تكامل‌يافته‌تري در مسيري تاريخي به هنر است. در اين پارادايم نوين، هنر به قلمرو حقيقت ارتقا مي‌يابد، قلمروي كه با فلسفه مشترك است، و بنابراين گذر از زيبايي‌شناسي صرف را به فلسفه هنر ممكن مي‌سازد. بدين ترتيب، عطف توجه به زيبايي هنري و پيوند دادن آن با حقيقت و فلسفه، دگرگوني‌هاي دامنهداري را در اين زمينه به دنبال دارد. پيرو پرداختن به زيبايي هنري به جاي طبيعي، مفهوم هنر و زيبايي، تحت عنوان بياني انساني و تاريخي، در راستاي آگاهي و آزادي قرار مي‌گيرد. از اين رو، هنر و فلسفه به قلمرو واحدي تعلق دارند و ديگر بيگانه باهم در نظر گرفته نمي‌شوند، اگرچه ظاهراً به بيان هگل، فلسفه در جايگاهي برتر از هنر نشانده شود.
چكيده لاتين :
In his philosophical system, Hegel changes the subjective and reductionist aesthetic project that is related to the philosophy of the Enlightenment age and redirects it so that the new paradigm of "taste" is substituted with thinking about the revelation of art and truth. Revising the legacy of Enlightenment thought, alongside underlining art in the area of aesthetics, he specifies art as an appearance of truth. Along with philosophy and religion, art, in the overall system of Hegelʹs philosophy, is the great manifestation of the truth, but in a sensible form. Hegelʹs dialectical approach to aesthetics, without willing to going back to the pre-criticism period, followed by opening new horizons for the philosophy of art in a historic way. In this new paradigm, art transcends to the truth realm, and is shared with philosophy. Through the transition from mere aesthetics, the philosophy of art could possible. Thus, his central distinction in aesthetics, led to several developments that radically changed its approach. Pursuant to art, instead of addressing natural beauty in aesthetics, concepts of art and beauty correlated to human history, and thus came in line with knowledge and freedom. Hence, art and philosophy belong to one realm, even if Hegel claims that philosophy is superior.
سال انتشار :
1392
عنوان نشريه :
شناخت
عنوان نشريه :
شناخت
اطلاعات موجودي :
فصلنامه با شماره پیاپی 69 سال 1392
كلمات كليدي :
#تست#آزمون###امتحان
لينک به اين مدرک :
بازگشت