عنوان مقاله :
تحليل و بررسي «ذكر بر دار كردن حسنك» در تاريخ بيهقي با تكيه بر كاربرد دستور زبان در علم معاني
عنوان فرعي :
Analysis of “Narrating the Hanging of Hasanak” in the History of Beyhaqi with Emphasis on Application of Grammar in Semantics
پديد آورندگان :
وفايي، عبّاسعلي نويسنده دانشگاه علاّمه طباطبايي، تهران , , آقابابايي، سميّه نويسنده دانشگاه علاّمه طباطبايي، تهران ,
اطلاعات موجودي :
فصلنامه سال 1392 شماره 58
كليدواژه :
دستور زبان فارسي , علم معاني , تاريخ بيهقي , عوامل جابجايي و برجستهسازي , وضع آوردن حسنك به پاي دار
چكيده فارسي :
علم معاني براي بيان معاني ثانويّه نيازمند روشهايي است كه مخاطب را به وجود اين معاني ضمني در متن آگاه كند. در كنار اصل مقتضاي ظاهر و عدول از آن ميتوان از دو شيوه دستوري نام برد كه بالذّات مختصّ دستور زبان بوده، امّا گوينده در علم معاني براي بيان اغراض خود از آنها بهره ميجويد. اين دو شيوه را ميتوان با عنوان عوامل جابجايي (تقديم و تاخير اجزا ) و عوامل برجستهسازي (حذف و ذكر، معرفه و نكره، تقييد و حصر و قصر) نام برد. گوينده در كنار بافت متن به كمك اين عوامل دستوري نظر مخاطب را به وجود معناي ثانويّه در كلام جلب ميكند. از آنجا كه بلاغت داستان تا حدود زيادي بسته به كاربردهاي زباني (كاربرد عوامل و قواعد دستوري) و قدرت و هنر نويسنده در استفاده از اين عوامل براي القا اغراض ضمني است، در اين تحقيق نيز بخش پاياني داستان ذكر بر دار كردن امير حسنك وزير از تاريخ بيهقي برگزيده شد تا نشان داده شود كه چگونه نويسنده از اين عوامل زباني و دستوري براي حفظ و ايجاد انسجام در متن و تاثير بر مخاطب بهره گرفته است. از نتايج به دست آمده ميتوان دريافت كه تاثير كلام بيهقي عمدتاً به طرز استفاده وي از اين عوامل دستوري در القاي مفاهيم به صورت غير مستقيم برميگردد. در واقع، بيهقي به ياري اين عوامل، مقتضاي حال مخاطب و متن را رعايت كرده، سبب پيوستگي و انسجام آن گرديده است.
چكيده لاتين :
In order to express the secondary meanings, semantics needs methods, which inform the audience of the existence of these implicit meanings in the text. Besides following the requirements of the form or violating them, the addresser may use two grammar-specific methods to express his purpose. These two factors can be called dislocation and foregrounding (by ellipsis or expression, definiteness or indefiniteness, limiting, restricting and clipping). In addition to using context, the speaker applies these grammatical factors to draw the reader’s attention to the secondary meanings. The eloquence of the story largely depends on linguistic applications (application of grammatical factors and rules) and on the power and art of the writer in using of these factors to imply implicit meanings. Thus, in this paper, the final part of the “Narrating the Hanging of Hasanak, the Vizier” is selected from the History of Beyhaqi to show how the writer used these linguistic and grammatical factors to maintain and create coherence in the text and affect the reader. The results show that the effect of Beyhaqi’s writing mainly goes back to the way he uses these grammatical factors in implying concepts indirectly. In fact, with the help of these factors, Beyhaqi cause cohesion and coherence in the text.
عنوان نشريه :
متن پژوهي ادبي
عنوان نشريه :
متن پژوهي ادبي
اطلاعات موجودي :
فصلنامه با شماره پیاپی 58 سال 1392
كلمات كليدي :
#تست#آزمون###امتحان