رابطه فرهنگ سازماني و هوش هيجاني با كارآفريني سازماني در كاركنان زن

The Relationship between Organizational Culture and Emotional Intelligence with Organizational Entrepreneurship among the Women Employees

هدف از پژوهش حاضر بررسي رابطه فرهنگ سازماني و هوش هيجاني با كارآفريني سازماني در كاركنان زن سازمان آب و برق خوزستان بود. نمونه شامل 155 نفر از جامعه مذكور بود كه به روش نمونه گيري تصادفي طبقه اي انتخاب شدند. جهت گردآوري داده ها از پرسشنامه هاي فرهنگ سازماني گلسر، هوش هيجاني شات و رفتار كارآفرينانه استفاده شد. پژوهش حاضر از نوع همبستگي بوده و تحليل داده ها به روش همبستگي و رگرسيون چند متغيره نشان داد كه بين فرهنگ سازماني و هوش هيجاني با كارآفريني سازماني رابطه معني دار وجود دارد و از بين متغيرهاي پيش بين، هوش هيجاني از قدرت بيشتري براي پيش بيني كارآفريني برخوردار است.

The aim of this research was to evaluate the relation between organizational culture and emotional intelligence with organizational entrepreneurship among the women employees. The sample subsumed 155 subjects from the employees that were selected randomly through stratified sampling. The instrument for gathering data were: Glaser Organizational Culture Questionnaire, Schutte Emotional Intelligence Questionnaire and Entrepreneurial Behaviors Questionnaire. The research was a correlative study. For analyzing data Pearson correlation coefficient and multivariate regressions were used. The results showed that there was simple and multiple relations between the organizational culture and emotional intelligence with organizational entrepreneurship, while organizational entrepreneurship could be predicted by emotional intelligence stronger rather than organizational culture in the female employees.