مقايسه ميزان فشار رواني و رضايتمندي زناشويي و حمايت اجتماعي ادراك شده والدين كودكان كم توان ذهني و كودكان عادي در استان گلستان

The Comparison between Marital Satisfaction, Emotional Stress Cognitive Social Support in Parents Having Mentally-Impaired Children and Parents Having Normal Children

  اين پژوهش به منظور بررسی و مقايسه ميزان فشار روانی و رضايتمندی زناشويی و حمايت اجتماعی ادراك شده والدين كودكان كم­توان ذهنی آموزش پذير و كودكان عادی انجام شد. روش پژوهش علی- مقايسه ای است. نمونه های پژوهش شامل دو گروه 50 نفری از والدين كودكان كم­توان ذهنی و والدين كودكان عادی مي­باشد كه به روش خوشه ای برای گروه والدين كودكان عادی و تمام شماری برای گروه والدين كودكان كم­توان ذهنی صورت گرفت. جهت انجام پژوهش، پرسشنامه­های فشارروانی فرزند پروری، رضايتمندی زناشويی انريچ، رضايتمندی زوجيت افروز و حمايت اجتماعی ادراك شده اجرا گرديد. نتايج با استفاده از آزمون­های آماری t مستقل، همبستگی پيرسون و رگرسيون مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت. يافته­های پژوهش رابطه بين فشارروانی و رضايتمندی زناشويی والدين كودكان عادی و كم توان ذهنی را تاييد نمود. والدين كودكان كم­توان ذهنی فشارروانی بيشتری را نسبت به والدين كودكان عادی تحمل می كنند. در عين حال والدين كودكان كم توان ذهنی نسبت به والدين كودكان عادی از رضايت زناشويی پايين­تری برخوردارند، ولی از نظر حمايت اجتماعی ادراك شده تفاوت، معنادار نبوده است. نتايج پژوهش نشان داد كه همبستگی بين متغير فشارروانی و رضايتمندی زناشويی والدين كودكان كم توان ذهنی و والدين كودكان عادی منفی است و در والدين كودكان عادی، همبستگی حمايت اجتماعی ادراك شده و رضايتمندی زناشويی معنادار است، ولی در كودكان كم توان ذهنی رابطه معنادار نبوده است. نتايج تحليل رگرسيون نيز نشان داد كه اثر فشارروانی و سطح تحصيلات بررضايتمندی زناشويی معنادار است. نتايج اين پژوهش مبين اين نكته است كه افزايش فشارروانی والدين، تحت تاثير حضور كودك كم­توان ذهنی آموزش­پذير، منجر به كاهش رضايت زناشويی در آنان شده است. به عبارتی رضايتمندی زناشويی را مي­توان تابعی از وجود كودك كم توان ذهنی در خانواده تلقی نمود. لذا با برگزاری جلسات آموزش و مشاوره جهت والدين كودكان آموزش پذير، مي­توان راه­های كاهش استرس را به آنان آموزش داد.

  This research was conducted for the analysis and the comparison between marital satisfaction and emotional stress with cognitive social support in parents having mentally-retarded children and those with normal children. The method of this research is casual comparative. The samples of the research included two groups of 50 parents having mentally-retarded children and normal ones. The selection of parents with normal children was done using a clustering method and mass counting was the method used for the selection of parents having mentally-retarded children. To conduct the research, child rearing mental pressure, marital satisfaction and cognitive social support Questionnaires were used. The results were analyzed using the independent T statistical tests, Pearson and Regression correlation. The findings of the research confirmed the correlation between emotional stress and marital satisfaction of parents with normal children and those having mentally-retarded children. Parents of mentally-retarded children, suffer from more emotional stress. At the meantime, parents of mentally-retarded children, compared to those having normal children have a lower level of marital satisfaction. However, as far as cognitive social support is concerned, there was no significant change. Also, the results indicated that the correlation between the emotional stress and marital satisfaction variables between the two groups of parents was negative and the correlation between cognitive social support and marital satisfaction of parents having normal children was significant; in mentally-retarded children, the correlation was not significant.   The results of Regression analysis indicated that the effect of emotional stress and the educational level over the marital satisfaction is significant.   The results of this research indicated that the increase in the emotional stress of parents as a result of having mentally-retarded children, ended in a decrease in marital satisfaction. In other words, marital satisfaction could depend on whether there is a mentally-retarded child, in the family. Therefore, it is possible to teach those parents methods of decreasing stress through education and counseling.