تحليل جايگاه هوش معنوي در ميان مجريان و دريافت كنندگان كتاب درسي دين و زندگي دوره متوسطه

The analysis of spiritual intelligence amongst the implementers and the receivers of” Religion and Life” curriculum in high school

هدف اين پژوهش، بررسی و تحليل جايگاه هوش معنوی و مؤلفه‌های آن در ميان مجريان و دريافت كنندگان برنامه درسی دين و زندگی سال چهارم متوسطه است. جامعه آماری اين تحقيق شامل تمام دبيران دين و زندگی و دانش‌آموزان سال چهارم متوسطه كاشان است كه از ميان آنها با استفاده از روش نمونه‌گيری خوشه‌ای 348 دانش‌آموز انتخاب شدند. با توجه به محدود بودن تعداد دبيران، همه آنها مورد مطالعه قرار گرفتند. برای جمع‌آوری اطلاعات از پرسشنامه 42 سؤالی هوش معنوی استفاده گرديد. روايی پرسشنامه با توجه به منابع نظری موجود و ديدگاه‌های متخصصان و پايايی آن از طريق آلفای كرونباخ 85/0 تأييد گرديد. برای تجزيه و تحليل داده‌ها از شاخص‌های آمار توصيفی (ميانگين، انحراف معيار) و آمار استنباطی (آزمونt) استفاده شد. نتايج حاصله از اين پژوهش نشان داد كه ميان دبيران دين و زندگی و دانش‌آموزان سال چهارم متوسطه از نظر هوش معنوی تفاوت معناداری وجود ندارد. در عين حال كه ميان دانش‌آموزان دختر و پسر از نظر ميزان برخورداری از هوش معنوی تفاوتی معنادار وجود دارد. علاوه بر اين، يافته‌های پژوهش حاضر مؤيد آن است كه ميزان شناخت و آگاهی دبيران دين و زندگی از مؤلفه‌های هوش معنوی در حد نازلی است و اصولاً اين حوزه در مقطع متوسطه با تنگناها و چالش‌های جدی مواجه است.در عين حال، با توجه به يافته‌های حاصل از اين پژوهش، بر ارتقای هوش معنوی دانش‌آموزان و دبيران دين و زندگی و اتخاذ تدابير لازم به منظور اصلاح كتب درسی و روش‌های تدريس در راستای رشد و پرورش هوش معنوی تأكيد شده است.

The chief aim of this essay is to study and to analyze the position of spiritual intelligence and its components amongst the implementer and the receivers of “Religion and Life” curriculum in the fourth grade of high school. All the teacher, Teaching the ” Religion and Life” courses, along with the 348 fourth grade high school students, who were chosen randomly based on the clustering sampling method, were selected as the statistical population. A questioner, consisted of 42 questions about spiritual intelligence, was, then, used to collect the data. The validity and reliability, both, have been confirmed; the first by means of the theoretical sources as well as the experts of the field and the second by Coronbach’s Alpha (%85). Both descriptive statistics (mean and slandered deviation) and inferential statistic (t-test) were used to analyze the data. Based on the findings, it can be concluded that the teachers and students are not highly different in terms of spiritual intelligence; whereas, this difference is more conspicuous between the boys and the girls. In addition, these findings indicate that the degree of knowledge and awareness of teachers about spiritual intelligence and its components is very low and, therefore, there is a serious challenge in this filled . The priority, hence, should be given to promote the spiritual intelligence as well as changes in both textbooks and teaching methods.