نگاهي به ابعاد حقوقي تاثير استقلال كوزوو، آبخازي و اوستياي جنوبي بر حقوق بين‌الملل معاصر

THE REAL IMPACTS OF UNILATERAL SECESSION OF KOSOVO, ABKHAZIA AND SOUTH OSSETIA ON CURRENT INTERNATIONAL LAW

حوادثي كه در دهه گذشته موجبات فروپاشي دولت‌ها را فراهم آورده، سوالات زيادي را در باب تغيير موضع حقوق بين‌الملل در زمينه جدايي‌طلبي ايجاد كرده است.آيا جامعه بين‌الملل امروز از رهگذر تاييد جدايي‌طلبي يك‌جانبه بخش‌هايي از دولت‌ها، مي‌رود تا زمينه جديدي را براي تشكيل دولت‌هاي نو فراهم سازد؟ آيا حوادث كوزوو و قفقاز را مي‌توان جوازي بر جدايي يك‌جانبه بخش‌هايي از يك دولت در حقوق بين‌الملل دانست؟ مقاله حاضر تلاش مي‌كند تا با عبور از پيش‌داوري‌هاي سياسي يا ايديولوژيك، صرفاً با تكيه بر رويه يك دهه گذشته، موضع حقوق بين‌الملل را در اين باره شناسايي كند. حقيقت اين است كه با وجود تلاش دولت‌هاي غربي براي ارايه تصويري مخدوش از حقوق بين‌الملل كه جدايي و يكپارچگي دولت‌ها را در معرض تهديد قرار داده است، بررسي علمي و منظم رويه بين‌الملل همچنان بيانگر پشتياني حقوق بين‌الملل از دولت- كشور، اين سلول بنيادين جامعه بين‌المللي متكثر امروز، است.

What happened in recent decades in collapse of several states and birth of new ones, raised serious questions about the legal aspects of the problem. Does international community actually endorse the unilateral secession to create new states? What could be the real impacts of recent cases like Kosovo and Ossetia on the future of international legal order? The present article tries to find these answers, far from the political or ideological views, in current international views. In fact, the analysis of recent practices demonstrates the real support of International law to the territorial integrity of the States, as the proper base of our International community.