بررسي تاثير هوش هيجاني بر يادگيري سازماني با تاكيد بر نقش فرهنگ مشاركتي (مطالعه موردي يك سازمان دولتي)

Investigating the Impact of Emotional Intelligence on Organizational Learning with Emphasis on the role of Cooperative Culture: a Case of Governmental Organization

پژوهش هاي زيادي در دهه اخير، تاثير هوش هيجاني بر متغيرهاي مختلف را بررسي كرده اند. در اين ميان تنها پژوهش هاي معدودي به بررسي تاثير هوش هيجاني بر يادگيري سازماني (به عنوان عامل مهم ايجاد تحول و سازگاري با محيط) پرداخته-اند و همچنين ارتباط هر سه متغير هوش هيجاني، يادگيري سازماني و فرهنگ سازماني مورد بررسي قرار نگرفته است. پژوهش حاضر با هدف بررسي ارتباط سه متغير ياد شده در يك سازمان انفورماتيك دولتي انجام شد. به اين منظور مدل مفهومي و فرضيه هاي پژوهش بر اساس مطالعات كتابخانه اي طراحي گرديد. براي جمع آوري داده ها از ابزار پرسش نامه استفاده شد. نمونه آماري مورد بررسي، 120 نفر از كاركنان سازمان مورد بررسي بودند كه به صورت تصادفي انتخاب شدند. تجزيه و تحليل داده ها با استفاده از مدل معادلات ساختاري و نرم افزار ليزرل 8.8، انجام شد. يافته‌هاي پژوهش نشان دادند كه هوش هيجاني بر يادگيري سازماني تاثير مستقيم ندارد، اما به طور غيرمستقيم از طريق فرهنگ سازماني تاثير مثبت و معناداري دارد. همچنين پژوهش حاضر، يك مدل مفهومي جديد براي تبيين ارتباط هوش هيجاني و يادگيري سازماني از طريق فرهنگ مشاركتي ارايه داده است.

Many researches on impact of emotional intelligence carried out on different variables in past decade while their focus was only on organizational learning as an important factor for adaptability to the environment, but there is a lack of research on the relationship between three variables: emotional intelligence, organizational learning and organizational culture. This research has started to investigate the mediating role of cooperative culture in the relationship between emotional intelligence and organizational learning in a governmental organization. To this end, a conceptual model designed based on library research meanwhile the quantitative approach was adopted for study. To gather data, researchers distributed a questionnaire to 120 participants whom were selected randomly in the organization and were asked to express their viewpoints about so-called variables. The gathered data were analyzed through Structural Equation Modeling (SEM) using LISREL 8.8. Results indicate that emotional intelligence has not any direct effect on organizational learning, but has indirect meaningful and positive effect through organizational culture. In addition, this research introduces a new conceptual model concerning the impact of emotional intelligence on organizational learning through cooperative culture.