تب يين مفروضات هست يشناسي رياليسم انتقادي باسكار و دلال تهاي آن بر پژوهش ميا نرشته اي

The Explanation of the Bhaskar’s Critical Realism Ontological Assumptions and their Applications on Interdisciplinary Research

تبيين پژوهش ميان‌رشته‌اي بر اساس مفروضات هستي‌شناسي باسكار هدف اين مقاله است. بر اساس اين تحقيق، كه با روش توصيفي ـ استنتاجي انجام گرفته است، پژوهش در ديدگاه باسكار، با توجه به تاكيد بر برهان استعلايي، منطق پيچيدگي، تبيين علمي، طبيعت‌گرايي روش‌شناختي و نقد تبييني، ماهيتي ميان‌رشته‌اي دارد. اين تبيين از پژوهش ميان‌رشته‌اي مبنايي هستي‌شناختي دارد كه در برابر رويكرد معرفت‌شناختي به پژوهش ميان‌رشته‌اي قرار مي گيرد. بر اساس مفروضات رياليسم انتقادي، پژوهش ميان‌رشته‌اي، به معناي بررسي يك پديده پيچيده در سطوح مختلف واقعيت و تبيين ساختارها و سازوكارهاي دروني و بيروني آن است. اين تبيين از پژوهش ميان‌رشته‌اي به نقد و اصلاح رويكرد ميان‌رشته‌اي معرفت‌شناختي مي‌پردازد. نقدها شامل رخدادگرايي، مسيله تركيب، و فرارشته‌محوري است. پژوهش ميان‌رشته‌اي هستي‌شناختي، به جاي رخدادگرايي توجه به تبيين ساختارها و سازوكارها دارد كه در سطح واقع قرار گرفته‌اند. تركيب را نه به مثابه التقاط، بلكه به مثابه دست‌يابي به دانشي جديد بر اساس تبيين ساختارها و سازوكارها مي‌داند. به جاي پژوهش فرارشته‌اي به حفظ و تعامل رشته‌ها توجه دارد. مراحل اين روش شامل توصيف يك موضوع مبهم، پرسش استعلايي، بازتوصيف، تفكيك، تركيب و كنش است. استلزام‌هاي اين روش پژوهشي شامل بررسي انضمامي، بررسي انتزاعي، كفايت تبييني، ارايه بديل، آموزش محققان ميان‌رشته‌اي و توجه به مسايل جانبي است.