شماره ركورد :
704885
عنوان مقاله :
تفاوت‌هاي علم‌النفس اشراقي و مشايي و نتايج تربيتي آن
عنوان فرعي :
Self−knowledge: Masha and Esragh perspective and their educational consequence
پديد آورندگان :
بهشتي، محمد نويسنده عضو هييت علمي پژوهشگاه حوزه و دانشگاه Beheshti, Mohammad
اطلاعات موجودي :
دوفصلنامه سال 1393 شماره 18
رتبه نشريه :
علمي پژوهشي
تعداد صفحه :
19
از صفحه :
51
تا صفحه :
69
كليدواژه :
اهداف , علم‌النفس , فلسفه اشراق , مباني , فلسفه مشا , تعليم و تربيت
چكيده فارسي :
پژوهش حاضر به تطبيق و مقايسه علم‌النفس اشراقي و مشايي و نتايج تربيتي آن پرداخته است. اين تحقيق از نوع نظري و روش مورد استفاده در آن تحليل اسنادي است و سرانجام به سه نتيجه دست يافته است: 1. فلسفه مشا و اشراق در باب علم‌النفس مشتركاتي دارند، مانند اذعان به اينكه انسان موجودي تركيب‌يافته از نفس و بدن است و نفس موجودي مجرد، زوال‌ناپذير و داراي ظرفيت و قابليت‌هاي بي‌پايان است و با ارتباط متقابلي كه با بدن دارد، مي‌تواند با تعليم و تربيت ظرفيت‌ها و قابليت‌هاي خود را به فعليت برساند؛ 2. علم‌النفس اشراقي با علم‌النفس مشايي تفاوت‌هاي جدّي در تعاريف و اصطلاحات، ادبيات، حوزه و قلمرو، متدلوژي، جهت‌گيري،‌ محتوا و نتايج دارد؛ 3. نتايج تربيتي علم‌النفس مشا و اشراق نيز متفاوت است، از جمله اينكه: هدف غايي در فلسفه مشا سعادت انسان است، اما در فلسفه اشراق، هدف غايي تربيت، جداشدن و بريدن از تعلقات و وابستگي‌هاي مادي و انقطاع كامل از غيرخداست، بدانسان كه جز خدا نبيند و به جز او نخواهد. اما اصول تربيتي مشترك در فلسفه مشا و اشراق عبارتند از: اصل تدريج،‌ اصل دوام و استمرار، اصل اعتدال،‌ اصل مهرورزي و اصل كرامت. اما در فلسفه اشراق باطن‌گرايي، توجه به سير باطن، آخرت‌گرايي،‌ بازگشت به وطن اصلي و تلطيف سِرّ نيز اضافه شده است و روش‌هاي تربيت در فلسفه اشراق نيز عبارتند از:‌ تلقين، خلوت، ذكر، ياد مرگ و قيامت... .
چكيده لاتين :
This study compares and contrasts self?knowledge from the perspective of Masha and Eshragh. This research is theoretical and the methodology is documentary; the findings are categorized in three groups: (1) these two perspectives have some similarities such as confession of the view that human is a being made of self and body and self is an immortal abstract being with endless potentials and capacities and due to its interactive relations with body can , through education, get actualized; (2) these two perspectives are considerably different in terms of definitions, expressions, literature, realm, methodology, directionality, content, and consequences; (3) the outcomes of the two perspectives are different in the followings: the ultimate aim in Masha philosophy is the happiness of human while in Eshragh the ultimate aim of education is separation and disconnection form the attachments and material dependence and complete separation from non?God views so as sees God only and want him only; yet, the common educational principles in the two philosophies are the principle of gradation, principle of consistency and continuity, moderation, affection, and munificence. But in Eshragh philosophy internal orientation, attention to internal development, hereafter orientation, return to the main homeland, and the softening the secret is also added and the educational methods in this school are indoctrination, reclusion, recitation, death remembrance and resurrection.
چكيده عربي :
يقوم هذا البحث بعمليه مقارنه بين علم النفس في فلسفه الاشراق وعلم النفس في الفلسفه المشاييه، ويُبرز ما بينهما من تاثيرات تربويه. هذا البحث من النمط النظري، والاسلوب الذي اعتمده هو اسلوب التحليل التوثيقي وتوصل في النهايه الي ثلاثه نتايج: 1. هناك اوجه مشتركه بين فلسفه الاشراق والفلسفه المشاييه في باب علم النفس مثل الاقرار بانَّ الانسان مزيج في خلقه من روح وبدن، وان النفس موجود مجرّد، لا يغني، وذات قدرات وموهلات وقدرات لا حدود لها، ويمكنها من خلال ما لها من علاقه متبادله مع البدن ان تخرج بالتعليم والتربيه ما لديها من قدرات بالقوّه الي حاله الفعل. 2. هناك اوجه اختلاف حادّه بين علم النفس في فلسفه الاشراق والفلسفه المشاييه في مضمار التعاريف والاصطلاحات والادبيات ودايره البحث، والمنهجيه، والتوجهات، والمحتوي والنتايج. 3. النتايج التربويه لعلم النفس في كل من فلسفه الاشراق والفلسفه المشاييه تختلف عن الاخري، ومن ذلك فان الهدف النهايي في الفلسفه المشاييه هو سعاده الانسان، في حين ان الهدف النهايي في فلسفه الاشراق هو التربيه والانقطاع عن الانشدادات والمغريات الماديه والابتعاد التام عما سوي ا? بحيث يبلغ الانسان مرحله لا يري فيها غير ا? ولا يطلب سواه. واما الاصول المشتركه بين هاتين الفلسفتين فيتلخّص في ما يلي: اصل التدرّج، اصل الدوام والاستمراريه، اصل الاعتدال، اصل المحبّه، واصل الكرامه، غير ان فلسفه الاشراق اضافت الي هذه الاصول مجموعه من الاصول الاخري مثل: التوجّه الي الباطن، التوجّه الي سير الباطن، والاتجاه الاخروي، والعوده الي الموطن الاصلي، وتطليف السر. واما الاساليب التربويه في فلسفه الاشراق فهي عباره:‌ التلقين، الخلوه، الذكر، ذكر الموت والقيامه... .
سال انتشار :
1393
عنوان نشريه :
تربيت اسلامي
عنوان نشريه :
تربيت اسلامي
اطلاعات موجودي :
دوفصلنامه با شماره پیاپی 18 سال 1393
كلمات كليدي :
#تست#آزمون###امتحان
لينک به اين مدرک :
بازگشت