عنوان مقاله :
مواضع جدلي در منطق ابنسينا: از اصول مناظره تا مغالطات تعريف
عنوان فرعي :
Topoi in Avicenna’s Logic; From Strategies of Debate to Fallacies of Definition
پديد آورندگان :
عظيمي، مهدي نويسنده استاديار دانشگاه تهران Azimi, Mahdi
اطلاعات موجودي :
دوفصلنامه سال 1392 شماره 8
رتبه نشريه :
فاقد درجه علمي
كليدواژه :
جدل , سفسطه , منطقنگاري دوبخشي , كليدواژهها: مغالطات منطق تعريف
چكيده فارسي :
مواضع جدلی را ارسطو و مشائیان به منزلۀ «اصول مناظره» بهكار میگرفتند ولی ابنسینا كاركرد آنها را به «مغالطات تعریف» دگرگون ساخته است. این یكی از برجستهترین نوآوریهای ابنسیناست كه پویایی اندیشة منطقی او و استقلال آن از منطق ارسطو و مشائیان را بهخوبی نشان میدهد، با این حال تاكنون مورد توجه قرار نگرفته است. این نوآوری از یك سو با «هدفگرایی منطقی» او، و از سوی دیگر با منطقنگاری دوبخشیاش پیوند دارد. منظورم از هدفگرایی منطقی ابنسینا باور او به این دیدگاه است كه هدف منطق درستاندیشی و پرهیز از نادرستاندیشی است و هر بخش از منطق ارسطویی كه در راستای یكی از این دو هدف نیست یا باید كنار نهاده شود، مانند خطابه و شعر، یا باید تغییر كاركرد دهد، مانند جدل. در منطقنگاری دوبخشی، منطق تقسیم میشود به نظریة تعریف و نظریة استدلال. اكنون اگر این نوآوری ابنسینا یعنی «تبدیل مواضع جدلی به مغالطات تعریف» را در كنار این دیدگاه ارسطویی بگذاریم كه «ابطالهای سوفیستی (سفسطهها) همگی مغالطات قیاسیاند»، آنگاه به موازات نظریة تعریف و نظریة استدلال، مغالطات هم تقسیم میشوند به مغالطات تعریف و مغالطات استدلال. این نوآوری ابنسینا همگام با رشد دو ایدة «منطق دوبخشی» و «هدفگرایی»، بهتدریج در الشفاء، النجاة، الحدود، منطق المشرقیین، و الاشارات رشد میكند.
چكيده لاتين :
Aristotle and Peripatetics used topoi as the strategies of debate, but Avicenna changed their function to the fallacies of definition. This is one of his outstanding innovations to which the modern scholars didn’t pay attention. This innovation, on one hand, is related to Avicenna’s logical purposivism; and, on the other, to his bipartite logic. By the former, I mean his belief that the main purposes of logic are: 1. thinking validly and, 2. avoiding thinking invalidly, and any part of Aristotelian logic, not efficient for either of these, either should be eliminated (such as Rhetoric and Poetics) or its function should be changed (such as Dialectics). By the latter, I mean a new logical order by which Avicenna divided Aristotelian logic into two parts: (i) theory of definition and (ii) theory of inference. Now, if we put the mentioned innovation along with the Aristotelian thesis that ‘all sophistic refutations are syllogistic fallacies’, we obtain, in parallel with bipartite logical theory, a bipartite logical pathology, i.e. fallacies of definition and fallacies of inference.
اطلاعات موجودي :
دوفصلنامه با شماره پیاپی 8 سال 1392
كلمات كليدي :
#تست#آزمون###امتحان