عنوان مقاله :
فرض اهريمن بدانديش و طرح فلسفي دكارت
عنوان فرعي :
Evil Demon Hypothesis and Its Position in Descartesʹ System of Thought
پديد آورندگان :
شهرآييني، سيدمصطفي نويسنده استاديار گروه فلسفه، دانشگاه تبريز Shahraeeni, Seyed Mostafa , زيرك باروقي ، عزيزه نويسنده كارشناسي ارشد فلسفه، دانشگاه تبريز zirak barugi, Azizeh
اطلاعات موجودي :
دوفصلنامه سال 1392 شماره 13
كليدواژه :
شك , شكاكيت , عالم خارج , فرض اهريمن بدانديش , فرض خداي فريبكار , نظام فلسفي دكارت
چكيده فارسي :
دكارت در تامّل نخست شكهايي را درباره هر چيزي كه ميتوان در آن ترديد كرد، مطرح ميكند و در تامّلات بعدي ميكوشد به همه اين شكها، بهنوعي پاسخ گويد و با اين كار نشان دهد كه حتي با وجود شكهاي افراطي بازهم امكان نيل به معرفت يقيني وجود دارد. به اين معنا كه ميخواهد با خود شك به مصاف با شك برخيزد. آنچه در اين مقاله مدنظر است اين است كه آيا دكارت توانسته است بنا به ادعاي خود، پس از تامّل نخست، در تامّلات دوم تا ششم يكبه يك شكهاي مطرح در تامّل نخست را بهياري روش تحليل نفي كند. نويسندگان مقاله بر آنند كه دكارت واپسين و در واقع، افراطيترين شك خود را در تامّل نخست، يعني فرض اهريمن بدانديش را، كه با اين شك، برنامه ترديدافكني او كامل ميشود و وجود عالم مادي يكسره در مظان ترديد واقع ميشود، در هيچكجاي تامّلات و حتي در پاسخ به اعتراضات هفتگانه، برطرف نكرده است. بهنظر ميرسد او در ادامه تامّلات، جايگاه و نقش اهريمن بدانديش را در نظام فلسفياش فراموش ميكند يا آنكه نميتواند خود را از چنبره اين فرض شكاكانه برهاند. در اين مقاله ما با استناد به آرا خود دكارت و اشاره به نظرات چندي از شارحان و مفسران او ميكوشيم به جايگاه و نقش اهريمن بدانديش در سير شك دكارتي و ميزان موفقيت او در غلبه بر شك بپردازيم و معضلي را كه به نظر ميرسد نظام فلسفي دكارت در اين راستا با آن روبهروست، بازنماييم.
چكيده لاتين :
In the First Meditation, Descartes declares some doubts about everything that can be called into doubt. And in the other five meditations, he, by removing all of these doubts, tries to show, in spite of excessive doubts, that it is possible to reach certain knowledge. In other words, Descartes here decides to overcome completely doubt by doubt itself. The main question, to which the authors of this article are going to reply, is that whether or not, this decision has been carried out in the remainder of Meditations. A chain of doubts has been put forward in First Meditation of which the last is evil demon hypothesis. The writers believe that this last and actually the most hyperbolical doubt has not been removed nowhere by Descartes, either in Meditations or in his Replies to Objections, or in other writings. Although it is through this doubt that the project of calling everything (even the external world) into doubt can be worked out, it seems, after First Meditation, that the position and role of evil demon hypothesis has been forgotten or wittingly neglected, in Descartesʹ philosophy.
عنوان نشريه :
پژوهشهاي فلسفي- دانشگاه تبريز
عنوان نشريه :
پژوهشهاي فلسفي- دانشگاه تبريز
اطلاعات موجودي :
دوفصلنامه با شماره پیاپی 13 سال 1392
كلمات كليدي :
#تست#آزمون###امتحان