بررسي رابطه هم جمعي ميان آلودگي هوا، توليد ناخالص داخلي، شدت انرژي و تجارت باز در ايران (كاربرد نظريه محيط زيستي كوزنتس)

The group examined the relationship between air pollution, GDP, energy intensity and openness in Iran (Applications of Environmental Kuznets hypothesis)

امروزه تخريب محيط زيست به يكي از موضوع‌هاي بحث برانگيز در بين اقتصاددانان محيط زيست تبديل شده است. با افزايش انتشار گازهاي گلخانه اي از جمله دي اكسيد كربن، جهان با خطر گرم شدن كره زمين، افزايش سطح آب درياها و همچنين تغييرات عمده اي در اكوسيستم هاي طبيعي روبه رو مي باشد. در اين پژوهش، رابطه بلندمدت و كوتاه مدت ميان متغيرهاي دي اكسيد كربن، شدت انرژي، رشد اقتصادي و تجارت باز، در قالب فرضيه محيط زيستي كوزنتس و با استفاده از الگوي خودرگرسيوني با وقفه توزيعي (ARDL) در سال هاي 2011–1965 براي ايران مورد بررسي قرار گرفته است. نتايج نشان داد كه هم در بلندمدت و هم در كوتاه مدت رابطه درجه سوم (حالت N شكل) فرضيه محيط زيستي كوزنتس تاييد شده است. علاوه بر اين، متغير تجارت باز در بلندمدت معني دار نشده ولي در كوتاه مدت اثر مستقيمي بر انتشار دي اكسيد كربن داشته و باعث افزايش آلودگي شده است. همچنين، متغير شدت انرژي در بلندمدت اثر مثبت و معني داري بر انتشار دي اكسيد كربن داشته است و ضريب اين متغير (86/0) به‌دست آمده كه بيانگر اين است كه به ازاي يك درصد افزايش در ميزان شدت انرژي به اندازه 86/0 درصد منجر به افزايش انتشار دي اكسيد كربن مي شود. از اين رو، بايد اقدام‌هاي لازم براي اصلاح الگوي مصرف انرژي در كشور صورت پذيرد تا سبب كاهش انتشار دي اكسيد كربن شود.

Environmental degradation is one of the most controversial issues in the economic environment has become. With the increase in greenhouse gases such as carbon dioxide, the risk of global warming, rising sea levels, as well as major changes in natural ecosystems is encountered. In the present study the long-term and short-term variations in carbon dioxide intensity of energy, economic growth and openness, in terms of the environmental Kuznets hypothesis using a distributed lag model autoregresive (ARDL) during the years 1965-2011 for Iran has been investigated. The results showed that both long-term and short-term relationship with third (N-shapes) Kuznets hypothesis is confirmed. In addition, the openness variable is not significant in the long run but in the short-term direct effect on carbon dioxide emissions. Also, long-term energy intensity variable is positive and significant effect on carbon dioxide emissions and the coefficient of this variable (0.86) obtained which indicates that for every one percent increase in energy intensity is less than one percent of the size 0.86% resulted in an increase in carbon dioxide emissions. This must be done in order to improve energy efficiency and reduce carbon dioxide emissions.