ديپلماسي تجاري و ساختار نهادي آن

Commercial Diplomacy and Its Institutional Structure

جهاني شدن، پيوستگي بازارهاي جهاني و تشديد رقابت اقتصادي در سطح جهاني باعث افزايش اهميت ديپلماسي تجاري و كاهش اهميت ديپلماسي سياسي سنتي شده و بر همين اساس اكنون از يك سو صحبت از لزوم بازنگري و بازتعريف وظايف و ساختار سازماني وزارت امور خارجه مي‌شود و از سوي ديگر به لزوم ايجاد يك دستگاه مستقل متولي هدايت و پيشبرد ديپلماسي تجاري اشاره مي‌شود. بر همين اساس، يكي از مسايلي كه اكنون مطرح است، ساختار سازماني مناسب براي هدايت و پيشبرد ديپلماسي تجاري است. مقاله حاضر به اين موضوع اختصاص يافته و با بررسي ادبيات موجود به اين نتيجه رسيده است كه در مورد ساختار نهادي ديپلماسي تجاري، تنوع زيادي بين كشورها وجود دارد ولي در مجموع به نظر مي‌رسد كه اولاً هر چه كشورها توسعه يافته‌تر شده و بيشتر به سمت اقتصاد گرايش مي‌يابند، اهميت و استقلال حوزه ديپلماسي تجاري نيز بيشتر شده و وزن وزارتخانه‌هاي متولي تجارت يا سازمانهاي توسعه تجارت افزايش مي‌يابد و ثانياً در مورد تفكيك دو سطح سياست‌گذاري كلان و تجارت عملي هم بهتر است اين دو حوزه از استقلالي نسبي برخوردار باشند و در عين حال سازوكاري ايجاد شود كه بين اين دو حوزه ارتباط و هماهنگي برقرار گردد.

Globalization, integration of global markets, and intense economic competition at the global level have increased the significance of commercial diplomacy at the expense of political diplomacy. This has brought to the fore the need to redefine the functions and structure of the Ministries of Foreign Affairs on the one hand and to assign an independent entity to management and promotion of commercial diplomacy on the other. In this context, one of the main questions concerns the proper institutional structure for managing the commercial diplomacy. To answer this question, the author has reviewed the literature and concluded that, for all the variety of the institutional structures of commercial diplomacy in different countries, it seems on the whole that: 1. the more a country is developed and economically oriented, the more priority and independence it gives to commercial diplomacy and entities responsible therefor; and 2. it?s better to separate policy and business levels but devise a mechanism for their coordination.