بررسي تاثيرگذاري هوش سازماني بر يادگيري سازماني، با تاكيد بر نقش ميانجي مديريت دانش، با استفاده از مدل معادلات ساختاري

Study the influence of organizational intelligence on organizational learning based on the focus of intervening role of knowledge management by using structural equation model

چكيده پژوهش حاضر با هدف بررسي تاثير هوش سازماني بر يادگيري سازماني با تاكيد بر نقش ميانجي مديريت دانش در كاركنان انجام شده است. اين پژوهش از نظر هدف، كاربردي و از نظر نحوه گردآوري اطلاعات توصيفي و از نوع همبستگي و به طور مشخص مبتني بر مدل معادلات ساختاري است. اين مدل، يك رويكرد آماري جامع براي آزمون فرضيه هايي درباره روابط متغيرهاي مشاهده‌شده و متغيرهاي مكنون است. با اين رويكرد، مي توان قابل قبول بودن مدل‌هاي نظري را در جوامع خاص آزمون كرد و از آنجا كه بيشتر متغيرهاي موجود در پژوهش هاي مديريتي به‌ويژه رفتارسازماني به صورت مكنون است، ضرورت استفاده از اين مدل ها روزبه‌روز بيشتر مي شود. جامعه آماري تحقيق شامل كاركنان دانشگاه آزاد مشهد به تعداد 1451 نفر بود. از اين تعداد به عنوان نمونه 350 نفر با استفاده از نمونه-گيري تصادفي ساده انتخاب شدند. ابزارهاي پژوهش شامل پرسشنامه‌هاي هوش سازماني (آلبرخت، 2003)، يادگيري سازماني (گومژ و همكاران، 2005)، و مديريت دانش (نوناكا و تاكوچي، 1998) بود. يافته ها نشان داد بين هوش سازماني و يادگيري سازماني رابطه معناداري وجود دارد؛ هوش سازماني تاثير مثبتي بر مديريت دانش دارد؛ يادگيري سازماني تاثير مثبتي بر مديريت دانش دارد؛ و نقش مديريت دانش به حدي قوي نيست كه به عنوان يك متغير ميانجي عمل كند.

The study has been done with the aim of studying the influence of organizational intelligence on organizational learning focused on the intervening role of knowledge management in employees. The study in terms of its aim is an applied one and in terms of the method is a correlation-descriptive one based on structural equation model. The model is a total statistical approach to analyzing hypotheses about the relationship between observed and latent variables. It is possible to test the acceptance of theoretical models in special societies. Because more existing variables in management researches especially in organizational behavior are latent, the necessity of using this model is understood more and more these days. The population of the research includes all employees of Mashad Azad University which is 1451. 350 of the population were chosen as sample according to accidental sampling. Data collecting tools are organizational intelligence questionnaire (Alberekht, 2003), organizational learning (Gomezh et al, 2005) and knowledge management (Nonaka, 1998). The results revealed that there is a meaningful relationship between organizational intelligence and organizational learning. Organizational intelligence has a positive effect on knowledge management. Organizational learning has a positive effect on knowledge management. Knowledge management is not strong enough to be considered as intervening variable.