شماره ركورد :
710257
عنوان مقاله :
چالش هاي نظري عدالت اجتماعي در دولتهاي جمهوري اسلامي ايران
عنوان فرعي :
The Theoretical Challenges of Social Justice in the States of Islamic Republic of Iran
پديد آورندگان :
بهروزي لك، غلامرضا نويسنده , , ضابط پور كاري، غلامرضا نويسنده دكتري علوم سياسي دانشگاه باقرالعلوم عضو هيات علمي دانشگاه نوشيرواني بابل ,
اطلاعات موجودي :
فصلنامه سال 1391 شماره 57
رتبه نشريه :
علمي پژوهشي
تعداد صفحه :
34
از صفحه :
103
تا صفحه :
136
كليدواژه :
جمهوري اسلامي ايران , چالش هاي نظري , عدالت اجتماعي
چكيده فارسي :
تحقق عدالت اجتماعي، همواره از دغدغه هاي دولت هاي پس از انقلاب اسلامي بوده، ولي اين مسيله در طي سه دهه گذشته با چالش هاي نظري و عملي فراواني روبه رو شده است. از اين رو، بايد به اين پرسش اساسي پاسخ دهيم كه چالش هاي مهم نظري در باب عدالت اجتماعي در گفتمان هاي حاكم بر دولت هاي جمهوري اسلامي ايران چيست؟ در اين خصوص، فرضيه پيشنهادي چنين است: عدم تعميق مفهوم عدالت اجتماعي، فقدان اجماع نظري درباره مفهوم عدالت اجتماعي بين دولت مردان، و بي قراري، گسست و عدم تداوم عدالت اجتماعي در گفتمان هاي جمهوري اسلامي، از چالش هاي مهم در اين بحث به شمار مي آيد. پژوهش با استفاده از روش تحليلي، خطوط فكري مفصل بندي شده گفتمان هاي حاكم بر دولت هاي جمهوري اسلامي ايران را توصيف كرده و سپس با ارزيابي انتقادي به وسيله ابزارهايي، چون ميزان عمق و پيچيدگي، ميزان اجماع نظري و ميزان تداوم، به واكاوي ضعف هاي نظري گفتمان هاي مزبور پرداخته است كه بر اساس آن، چالش هاي مهم عبارت اند از: الف) فقدان نظريه اي جامع، پذيرفتني و مورد اجماع در باره عدالت اجتماعي بين دولت مردان كه بر اصول و مباني اسلامي مبتني باشد؛ ب) نگاه سطحي و تك سويه توام با افراط و تفريط كه مفهوم وسيع و همه جانبه را به ابعاد كم اهميت فرو كاسته است؛ ج) بي قراري، گسست و عدم تداوم عدالت اجتماعي در گفتمان هاي جمهوري اسلامي. چالش هاي مذكور با توجه به نبودن معنايي واحد براي آن و نيز ارايه تفاسير متفاوت از سوي دولت ها بنابر سليقه ها و علايق فردي و گروهي رخ داده است.
چكيده لاتين :
The fulfillment of social justice has been constantly the concern of the states after the Islamic Revolution, whereas during the last three decades, this issue has encountered with a lot of theoretical and applied challenges. Consequently, it should be responded to this fundamental question concerning the main theoretical challenges dealing with the social justice in the discourse dominant on the states of Islamic Republic of Iran. In this regard, the recommended hypotheses would be the void of a deep concept for the social justice, as well as the theoretical unanimity pertaining to the social justice among the statesmen, restiveness, divergence and lack of constant existence of social justice in the discourse of Islamic republic being considered as the main challenges of this debate. Utilizing an analytical approach, the study has described the divided intellectual trends of the discourse dominant on the states of Islamic Republic. Afterward, critically evaluating through the amount of length and complexity, theoretical unanimity and perseverance, it has been investigated the theoretical flaws of the aforementioned discourse on the basis of which the main challenges are as follow: lack of comprehensive, acceptable and unanimous theory related to the social justice among the statesmen on the basis of Islamic principles and bases, a superficial and unilateral view along with the excess and defect which has lessen the comprehensive concept to the dimensions of lower importance, restiveness, divergence and discontinuance of social justice in the discourses of Islamic Republic. The aforementioned challenges has taken place due to the void of a united meaning for it as well as the presentation of various interpretations by the states according to the individual and collective tastes and interests.
چكيده عربي :
كان تحقيق العداله الاجتماعيه من المخاوف الدايمه للدول بعد الثوره الاسلاميه، لكن هذه المسيله خلال العقود الثلاثه الاخيره واجهت تحديات نظريه و عمليه كثيره. لهذا السبب علينا ان نجيب علي هذا السوال الاساس: ما هو اهم التحديات الموجوده في المحادثات الحاكمه علي دول الجمهوريه الاسلاميه في ايران؟ الفرضيه المقترحه حول هذا السوال هي: تعد الامور التاليه من التحديات المهمه في هذا المجال: عدم تعميق مفهوم العداله الاجتماعيه، فقدان الاجماع النظري حول العداله الاجتماعيه بين مسوولي الحكومه، التوعك و الانفصال و عدم تعميق العداله الاجتماعيه في المحادثات الحاكمه علي دول الجمهوريه الاسلاميه. هذه الدراسه توصف المحادثات الحاكمه علي دول الجمهوريه الاسلاميه بالاستفاده من الطريقه التحليليه و الخطوط الفكريه المصنفه، ثم انها قامت بدراسه نقاط الضعف النظريه للمحادثات المذكوره بواسطه المقارنه الناقده بالاستفاده من مقدار العمق و تعقيد و مقدار الاجماع النظري و التواصل. التحديات المهمه هي: ا – فقدان نظريه جامعه مقبوله و مجمع عليها حول العداله الاجتماعيه بين مسوولي الحكومه التي تبتني علي الاصول و المباني الاسلاميه. ب – النظره السطحيه و ذو بعد واحد مع الافراط و التفريط اللذين جعلا المفاهيم الواسعه و الشامله، مفاهيم غير مهمه؛ ج – التزلزل، الانفصال و عدم تواصل العداله الاجتماعيه في محادثات الجمهوريه الاسلاميه. التحديات المذكوره حدثت اثر عدم وجود معني موحد للاموره المذكوره و كذلك ارايه التفاسير المتفاوته من جانب الدول المختلفه طبقا لسلايقهم و الرغبات الفرديه و الجماعيه.
سال انتشار :
1391
عنوان نشريه :
علوم سياسي
عنوان نشريه :
علوم سياسي
اطلاعات موجودي :
فصلنامه با شماره پیاپی 57 سال 1391
كلمات كليدي :
#تست#آزمون###امتحان
لينک به اين مدرک :
بازگشت