چالش هاي انديشه ناتوان سازي گزينشي بزهكاران

The challenges of Thought The Idea of Criminals

كيفرشناسي نو، مهم ترين محصول خود را با نام «ناتوان سازي گزينشي» براي نظارت، كنترل و مديريت بزهكاران پرخطر، معرفي كرده است. مفروض اين سياست، ارتكاب اكثر جرايم توسط گروه كوچكي از مجرمان است كه برچسب پرخطر را دريافت كرده‏اند. اين رويكرد براي رسيدن به اهداف خود، با استفاده از ابزارهاي پيش بيني دست به گزينش و ناتوان سازي اين گروه از بزهكاران مي‏زند. ادعا شده كه ناتوان سازي گزينشي موجب كاهش نرخ جرايم، جمعيت زندان و هزينه ها مي‌شود. مقاله حاضر تلاشي است براي بيان واقعياتي ديگر؛ واقعياتي مانند شي‏ انگاري، نقض اصل تناسب، اشتباهات فاحش در پيش بيني مجرمان پرخطر و نقض حق خودمختاري فرد، كه مشروعيت اين سياست را به چالش كشيده است. كاهش نرخ جرايم، جمعيت زندان و هزينه ها به عنوان مهم ترين اهداف چنين سياستي نيز، به واقعيت نپيوسته است. افزون بر اين، قواعد تكرار جرم در قانون مجازات اسلامي جديد از منظر انديشه ناتوان سازي گزينشي بررسي شده است.

New penology has introduced its most important product with the name of selective inacapacitation for surveillance, control and management of high risk criminal. The presumotion of this policy is the committment of most crimes by small groups of criminals who have received the lable of high risking. This approach for achieving its goals, by using prediction tools, has proceeded to select, classify and incapacitate of this group of criminals. It is alleged that selective incapacitation has resulted in decreasing crime rates, prison populations and costs. This article is an effort to show other realities; Realities such as objectivity seeing criminal, infringing the principle of proportionality, mistaking in predicting high risk criminals and reversaling the right of autonomy have challenged the legitimacy of this policy. Reducing in crime rates, prison populations and costs as the main aspiration of this policy has not yet been occurred. In addition, the regulations of Recidivism in perspective of selective incapacitation have been investigated in new Islamic penal code.